صفحات

۹ دی ۱۳۸۹

جواد خیابانی فرمود (قسمت دوازدهم)

پرسپولیس و سایپا - لیگ برتر ایران - پنجشنبه 1389/10/2
  1. صدوقیان زاده اسم درست آقای سرپرست سایپاست
  2. دو تیم انگار رفتن رختکن سردشون شده؛ نمی تونن بازی کنن !
  3. هر لحظه امکان داره یکی از دو تیم گل بزنه ...
    [  10 ثانیه بعد ]
    واقعا کیفیت بازی پایینه؛ این رو بدون تعارف عرض میکنم. کلا یکی دو موقعیت گل بیشتر ندیدیم که اون هم نصفه و نیمه بودن
  4. بالاخره کی گل میزنه ؟ چه جوری گل میزنه ؟ و کی گل میزنه ؟
  5. دوستان اشا ... دوستان اشاره ... دوستان اشاره میکنن که اخر بازی با علی دایی مصاحبه خواهیم داشت
    [  10 ثانیه بعد ]
    دوستان اشاره میکنن که مصاحبه ای که ما خواهیم داشت بعدا پخش میشه !

۶ دی ۱۳۸۹

ضرائب و عبارات

ادبیات فارسی غنی است از انواع ضرب المثل ها و عبارت های موزون. و همین ضرائب و عبارات هست که چارستون زبان فارسی را بر روی قند و عسل بنا نهاده و آن را شهره عالم و آفاق کرده است. و از آنجایی که رسالت بنده در نشر این غنائم به زبان استکبار جهانی  ( لعنت خدا بر آنان باد ) میباشد، تعدادی را در ذیل می آورم تا با یکدیگر مرور کنیم و به خاطر بسپاریم که که بودیم و چه بودیم و آمدنمان بهر چه بود.

6 سیخ جیگر، سیخی 6 هزار
6 stiffs of chicks, each 6 thousand Rial

نه چک زدم نه چونه، عروس اومد به خونه
I didn’t hit any slaps, neither any chin, thus, the bride is home !

گرم یاد آوری یا نه/ من از یادت نمی کاهم
If you remember me or not Gram/ I will never reduce your memory

فامیل جماعت گوشت همدیگرو بخورن، استخون همدیگرو دور نمیندازن
family society eat their bully (!), but do not throw their bones away !

سیب رو بندازی هوا؛ هزار چرخ میزنه تا بیاد پایین
thrown an apple in to the air ? it will rotate alota  !

باغت آباد انگوری
your garden be blessed grapy  !


آب ندیده؛ و الا شناگر قابلیه !
Didn’t see any water, else is a able swimmer  !


آدم خوش معامله، شریک مال مردمه
People who are master of their own bladder are allowed to share it with other !

مفت باشه؛ کوفت باشه
if its free, let it be pain  !


ما که خوردیم اما نگی یارو خر بود، سیرابیت نپخته بود
we ate yours, but do not say that we are donkey, your thing's taste was crap !


ماست نیستی که انگشتت بزنند
your not yoghurt so that we can finger you  !


مبارک خوشگل بود آبله هم درآورد
Mobarak was hilarious, grown an idiot too  !


نازکش داری ناز کن، نداری پاهاتو دراز کن
do you have any boy/girl friend ? if so then good for you ! sign here ... ! if not, then, Crap  !


وعده سر خرمن دادن
giving on my donkey's head


هر چه دختر همسایه چل‌تر، برای ما بهتر
more the neighbor's girl is stupid, better for our little buddies  !


هلو برو تو گلو
peach ! go inside the throat  !


همسایه‌ها یاری کنید تا من شوهرداری کنم
neighbors help ! so that I can keep my husband


یه ‌سال روزه بگیر آخرش با فضله سگ افطار کن
take fast for a year and then break it with Crap  !


همینو که زائیدی بزرگش کن
please raise this one that you have given birth  !

۵ دی ۱۳۸۹

جواد خیابانی فرمود (قسمت یازدهم)

اشتوتگارت و بایرن مونیخ - بوندسلیگا - 1389/9/29
  1. تیمی که اوضاعش خرابه و اسمش اشتوتگارته، سه سال پیش قهرمان شد
  2. با پای درد گرفته ش میتونه بازی کنه ؟!
  3. یار قدبلند روسیشون هم هست؛ همین که رو نقطۀ پنالتیه؛ همین که میخواد سر بزنه
  4. تعویض، کی بجای کی ؟
  5. مصدومیت مولینارو باعث شد این تصمیم اتفاق بیفته

۴ دی ۱۳۸۹

و

در کشوری که ...
برای از بین بردن آلودگی هوا؛ هواپیما میفرستند آب بریزد و آلودگی را بشوید ولی جلوی تولید خودروهای آلاینده را نمیگیرند و دوباره میخواهند ابرها را بارور کنند* در حالی که ابری وجود ندارد و اتوبوس ها و مترو ها مملو از جمعیت هستند اما بودجه به شهرداری داده نمیشود تا حمل و نقل عمومی گسترش یابد و میگویند به حد کافی اتوبوس و مترو داریم و راه آهن شیراز قبل از انتخابات ریاست جمهوری به بهره برداری رسید و کلی تبلیغات انجام شد و حالا میخواهند تا پایان سال ان شالله آن را دوباره افتتاح کنند و روزنامه ملّی کشور از بی دفاعی دانشجویان انگلیسی می نالد که به گفته خود همان روزنامه به اموال عمومی شهر آسیب زده اند و باجه تلفن آتش زده اند و مجسمه شکسته اند و با پلیس درگیر شده اند و پربازدیدترین وب سایت ها وب بلاگ ها آنهایی هستند که مسدودند و 20 سال است که میخواهند استقلال-پرسپولیس را خصوصی کنند و تابستان ها آب قطع میشود و زمستان ها گاز و مردمش برای 5 لیتر بنزین ته کارتشان صف میکشند و دعوا میکنند که قبل از ساعت 24 به پمپ بنزین برسند و  و شبکه های شتاب و سحاب بین بانکیش عشقی کار میکند و مردم را معطل میکند تا نهایتا پیام دهد " پاسخی از بانک صادر کننده کارت شما دریافت نشد " در حالی که کارت بنده ملّت کارت بود و ATM هم ملّت !
انتظار حرف های بهتری نداشته باش آقای فردوسی پور** !

*= یم خواستند این کار را بکنند؛ در یزد ابرها را بارور کردند، در افغانستان باریدند !
**= اشاره به بحث عادل فردوسی پور با نماینده مجلس در رابطه با انتقال نفت تهران به اراک [ اگر در جریان نیستید اینجا را بخوانید ]

۲۴ آذر ۱۳۸۹

جواد خیابانی فرمود (قسمت دهم)

نیوکاسل یونایتد و لیورپول - لیگ برتر انگلیس - 1389/9/20
  1. نیمه اول تموم شد؛ 15 دقیقه درست استراحت کنیم
  2. فرناندو تورس میخواست توپ رو وارد دروازه کنه؛ غافل از اینکه دروازه بان اونجاست !
  3. سول کمپل چند تا حرکت ناشیانه انجام داده
  4. تو رو باید به رنجر پاس بده؛ طرفدارها هم حتما همینو میگن با فریادهاشون
  5. اینجاست که اونجا انگوک مصدوم شد که سر بازیکن نیوکاسل به سر او خورد یا دست بازیکن نیوکاسل به سر او خورد

۲۳ آذر ۱۳۸۹

صلاحدید بچه های بالا

عزیزی* کامنت گماشته و از احوالات RSS وبگاه ما پرسیده و خواستار Add کردنمان در گوگل ریدر گشته ...
که در پاسخ باید بگویم : ای عزیز دل
آدرس RSS وبلاگ [ http://1200watt.blogspot.com/feeds/posts/default  ] میباشه
اما از انجا که سایت فیدبرنر به صلاحدید بچه های بالا به درد نخور میباشد و مسدود؛ لینک به این سایت رو تو بلاگ ندارم.
در رابطه با Add کردن در  Google Reader هم باید به این ترتیب عمل کنی که ... روی Add a Subscription  کلیک کن. و بعد آدرس وبلاگ رو بنویس [  www.1200watt.Blogspot.Com ] و لختی صبر کن ...
حال ما را در مجله Google Reader خود داری ...

* = با خداداد عزیزی اشتباه نشه !

Duality و Dualism

از عنفوان نوجوانی و حتی کودکی از دوگانگی بدم می آمد. اصلا از هر چه Duality و  Dualism بود و هست متنفر بودم و هستم. به عوان مثال؛ خیار رو در نظر بگیرید. دو نوع خیار داریم: مجلسی و سالادی. یکی برای مهمانی و چیدن در کنار سایر میوه ها کاربرد دارد و دیگری ریز-ریز میشود ( بعضا به صورت نگینی ) و ذرات تشکیل دهنده سالاد میباشد.
حال سوال من این است. چرا ؟
مگر این دو خیار از دو تخم متفاوت به عمل می آیند ؟ چرا بین آنان تبعیض قائل میشویم ؟
مگر آن کبیر ادب نگفت :

بنی خیار اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو سالادی به درد آورد روزگار
دگر مجلسی ها را نماند قرار
تو کز ریز ریز شدن دیگران بی‌غمی
نشاید که نامت نهند خیاری

یا دیگر مثالی که در این رابطه وجود دارد؛ عقل و احساس
خب ما جوانیم و نیاز به جوانی کردن داریم تا در آینده دراز مدت عقده ای بار نیاییم. اما هرگاه که احساس دانمان مملو از نیاز به جوانی کردن میشود عقل لامذهبمان میگوید : یا ایها الشروین ! این کارها به تو نمی آید ...  از کجا آمده ای ؟ آمدنت بهر چه بود ؟ ... خدا از آفرینش تو اهداف والا را دنبال می کرد؛ او را نا امید مکن !
و نهایتا، آخرین عدله؛ همین عذاداری امام حسین
ما شبها به تکایا و هیئت های عذاداری میرویم و عذاداری میکنیم و شام میخوریم و وقتی به منزل برمیگردیم متوجه میشویم تعدادی به دایره دوستان جنس مخالفمان اضافه شده است. که این بسیار مطلوب است و از نظر همان احساس جوانی که پیشتر عرض شد بسیار جونمی جون میباشد اما باز هم همان عقل لعنتی سدّ راهمان میشود. پس همینطور که ( اگر قوه رسم فلوچارتتان خوب کار کند ) در جریان قرار گرفتید، ما در یک Loop گیر کرده ایم ! ... یکی منو از دست خودم نجات بده !

۱۹ آذر ۱۳۸۹

چه عجب گران ساندویچی است این فلافل

پیر داستان ما که هنرمند و هنرورز بود و دستان و پنگالش معجزه وار بر روی ویالون رفت-و-آمد میکرد و اصوات همگن تولید و دل مردم شاد و غم غمگنان کم و مجلس مجلسیان گرم و از این راه نان و آبی و قوتی به دست می آورد و به غفلت نمیخورد و نمینوشید.
لختی زمان بگذشت و هنرمند ما که در لندن زیست میکرد شهره شد و مردم شهر او را با نامی نیک بشناختند. و از همین روی او را به مراسمی دعوت کردند تا محفل آنان را با ویالون خود گرم کند. و پیر ساز به دست عزم مراسم کرد، اما فی الطریق بویی به مشامش خورد که هوش از سرش برد و مست و پاتیل شد دلش. با خود گفت : باغت آباد انگوری
به دنبال بو راه افتاد و آن را پی گرفت. نزدیک و نزدیک تر گشت تا به دکانی رسید. دکانی بس کوچک که چو 3 نفر در آن بودی دیگر جای کس نبودی. از صاحب دکان پرسید : اخوی ! این بوی چیست که ما را از خود بی خود کرده و عاشق و سرمست ؟
صاحب دکان نگاه بر قامت پیر انداخت و در پاسخ برآمد : ساندویچ فلافل ...
پیر متعجب گشت و با خود گفت : ساندویچ دگر چیست ؟ و در همان حال به داخل مغازه رفت و سفارش یک فلافل را بداد
در دکان منتظر بود؛ ویالون خود را کنار پای خود بگذاشت تا پول فلافل را بدهد و لختی دگر بگذشت ...
ساندویچ آماده گشت و پیر مشغول خوردن شد. اولین لقمه بر دهان گرفت و آه برآورد که چطور همه عمر را به دور از چنین غذایی سپری کرده و نان و آب قوت او بوده. دومین لقمه و سومین لقمه را نیز بلعید و سس بزد و کوکا نوشید و جان دوباره گرفت.
اما هنگامی که عزم رفتن کرد احساس کرد چیزی کم است؛ جیب هایش گشت. دستانش را به هم مالست. چیزی نیافت. و به ناگه دریافت که زنهار ! ویالون نیست ! با دو دست بر سر کوفت و زیر لب بر مادر کسی [  در تاریخ نیامده چه کسی ! ] فحش آب داری داد و فریاد برآورد بر سر صاحب دکان : ویالونم نیست ! 2 میلیون دلار پولش بوده ! مال سیصد سال پیشه !
و صاحب دکان سخنی نگفت. پیر بی ویالون از دکان بیرون آمد و محزون و مغموم و exhausted روانه کوچه و خیابان شد.
با خود گفت :  fascinating ... چه عجب گران ساندویچی است این فلافل ... 5 پوند پول پیش میگیرن و 2 میلیون دلار موقع تحویل !

۱۸ آذر ۱۳۸۹

حق السکوت ( Playback )

فرازی از کتاب حق السکوت ( Playback )
ریموند چندلر - ترجمه احسان نوروزی
  • - عاشق براندون هستی ؟
    - شاید باشم
    - قبلا باجگیر بوده. یه آدمکش اجیر کرده بود تا گوبل رو بترسونه. آدمکشه آماده شده بود من رو هم به قتل برسونه. واقعا می تونی عاشق یه همچین مردی باشی ؟
    - زن عاشق مرد میشه. نه عاشق کار مرد
  • - تو داستانت [ که گفتی ] راجع به میچل یه قضییه باقی موند
    - چه قضییه ای ؟
    - حقیقت قضییه
  • دستش لرزید و صورتش سرخ شد. بعد اسلحه را تو غلاف کنار سینه اش گذاشت و تلو تلو خورد طرف در. از روی شانه سر برگرداند و غرید : هنوز کارم باهات تموم نشده
    این یکی رو بی جواب گذاشتم. ارزش عصبانیت نداشت

۱۶ آذر ۱۳۸۹

جواد خیابانی فرمود (قسمت نهم)

آ. اس. رم و بایرن مونیخ - لیگ قهرمانان اروپا - 1389/9/3
  1. اونها در سال 1980 در فینال به عنوان بازیکن و تیم حاضر حضور داشتن
  2. ووچینیچ امسال در لیگ؛ لیگ ایتالیا رو عرض می کنم؛ 8 بار بازی کرده. اما در این بازیها؛ لیگ قهرمانان رو عرض می کنم، فقط 2 بار
  3. بایرن نسبت به رم جوونتر به نظر میرسه
  4. نمیشه به راحتی احساس کرد که بازی گل نداره
  5. حرکتی رو انجام میده که معمولا ماتادور ها در زمین گاوبازی انجام میدن
  6. یه چرخش 170 درجه ای داشت [ خیابانی یا نمیدونه درجه چیه، یا نمیدونه 170 چنده ! ]
  7. نتیجه عوض بشه دیگه رم صعود نمیکنه؛ البته باید ببینیم اونور کدوم کی میبره !
  8. باز هم بایرن مونیخ ... فرصت ... توپ با آرامش به بیرون میره [ توپ شوت شده بود ! اصلا هم آروم نبود ! خداااا ! منو بکش ! ]
  9. باید ببینیم که کی به جای فرانچسکو توتی از زمین بیرون میره
  10. فرصت برای رم ... خطرناک بودا !

۱۱ آذر ۱۳۸۹

خام، بی تجربه و کمی نادان

طرح عبور خودروها در همه جای تهران به صورت زوج/فرد اجرا شد
بنده به عنوان یک جوان خام، بی تجربه و کمی نادان تبعات این تصمیم رو خیلی سطحی بررسی می کنم
وضعیت حمل و نقل عمومی همین الان هم داغونه؛
تاکسی صبح و بعدازظهر راحت گیر نمیاد
اتوبوس ها مملو از جمعیت هستند
مترو در حد بکش-بکش میباشه
و با اجرای این تصمیم؛ به فرض اینکه هیچ کس دو تا ماشین نداره که اون یکی رو ورداره بیاره، بهترین حالت اینه که 50 درصد اتومبیل ها از خیابون کم میشن.
اما همین 50 درصد ماشین هایی که کم شدن صاحباشون میخوان برن به مقصدشون برسن که میان از حمل و نقل عمومی استفاده کنند و میبینند که ای داد بیداد ! نصف مسافرکش های شخصی نیستن ! اخه طرح زوج و فرد شامل اونها هم شده ! همینطور آژانس ها !
میرن سراغ اتوبوس و مترو که وضعیتش ناگفته پیداست ...
و اینطوری ستم به ملت معنا پیدا میکنه
حالا پراید و پژو و سمند به سه برابر قیمت واقعی ( با قیمت تموم شده اشتباه نگیرید ) به مردم فروخته میشه و اتومبیل های خارجی به قیمت خون بابای بعضی افراد اجازه ورود پیدا میکنه
و بیشترین آلودگی رو هم همین 3 تا ماشین ها دارند + موتورسیکلت ها
اگر میشد قیمت اتومبیل تو ایران عادلانه بود ...

۱۰ آذر ۱۳۸۹

میخوایم اونو بکنیم اونقدر پول میگیرن !

سرداررویانیان در برنامۀ فرصت :
دوست دارید وارد کدوم بحث بشیم ؟ از کدوم زاویه هدفمند کردن یارانه ها رو بررسی کنیم ؟ بریم تو حمل و نقل عمومی ؟ بریم تو تاکسی ؟ یا بریم تو بار* ؟

سوال: به نظر شما اگر با سردار بریم تو بار چی میشه ؟

الف) سردار ما رو مهمون میکنه
ب) ما سردار رو مهمون میکنیم
ج) هرکی دنگ خودشو میده
د) کار به اونجاها نمیرسه و سر از منکرات در میاریم !

سرداررویانیان در برنامۀ فرصت :
برای اینکه موتور سوار ها از هدفمند شدن یارانه ها لطمه نبینند؛ باید موتورها رو هم دوگانه-سوز کنیم !
سوال : مخزن گاز رو به نظر شما بهتره کجای موتور قرار بدیم ؟

الف) تو سبد جلو
ب) زیر زین
ج) رو ترک بند
د) تو [...] موتورسوار !

مصاحبه مردمی در برنامۀ فرصت :
هرکاری میخوایم بکنیم ازمون پول میگیرن؛ میخوایم کارنامه بگیریم پول میگیرن، میخوایم گزارش ماهیانه بگیریم پول میگیرن، میخوایم "اونو" "بکنیم" (!) "اونقدر" پول میگیرن !

سوال : در مصاحبۀ فوق، منظور از به ترتیب "اون / بکنیم / اونقدر" چیست ؟

الف) اشاره به فردی یا چیزی / سلام علیک / تا حد کافی
ب) اشاره به جمعی یا چیزهایی / احوال پرسی / تا حد اطلاع از حال آنان
ج) موارد الف و ب
د) اشاره به فردی عموما مونث / جوونی کردن به طول ملموس و محسوس / تا سر حد مرگ !

* = بار؛ Bar؛ محلی که افراد بالای 18 سال گرد همدیگر جمع شده و به نوشیدن گونه ای خاص از نوشیدنی ها می کنند که آتش زاست و میتواند موجبات از خود بی خود شدن انسان رو فراهم آورد. بار دیگه ! بازم بگم ؟!

۷ آذر ۱۳۸۹

بهترین باش

مهم نیست چیکاره میشی ... هر کاره ای میخوای بشی بشو؛ فقط بهترین باش
اگر قاتل شدی ... با Snipe بکش !

جنبۀ مثبت پند در نظر گرفته شود !

۳ آذر ۱۳۸۹

باهاش ور میرفتم

تو 6.7 ثانیه چیکار میشه کرد ؟
بند کفش رو بست ؟ به یه سوال ریاضی جواب داد ؟ یا یه لیوان شیر که حاوی انواع املاح ضروری برای بدن میباشه رو قلپ قلپ خورد* ؟
خیر ! این عددی که تو سوال وجود داره رکورد جدید حل کردن روبیک کیوب شده ! بلاشک !
اصلا قابل باور نیست که این طفل 15 ساله استرالیایی Feliks Zemdegs تونسته این رکورد رو ثبت کنه؛ اگر فقط یه بار سعی کرده باشید یه روبیک کیوب رو حل کنید میدونید که 6 ثانیه یعنی چی. بنده به شخصه وقتی ابتدایی بودم والدین گرامی برام یه روبیک کیوب خریدن، و من خیلی باهاش ور میرفتم و بالا پایینش می کردم و بعد یه هفته ... بازم نتونستم حل کنم ! و به پدر/مادر خویشتن همی گفتم که : I don't like this game

* = از اشتباه های رایج؛ شیر رو مینوشند ! نمیخورند !

۱ آذر ۱۳۸۹

پوتیتو پوتاتو

- اینم شبیه داستان ملخکه ... شنیدی ؟
- نه
- یه بار جستی ملخک ...
  دو بار جستی ملخک ...
  دفعه سوم [ ... ] [ ... ] ملخک !

۲۱ آبان ۱۳۸۹

ادب، ممه، لولو و دیگر هیچ

چند سال پیش وقتی که یه خواننده این شعر رو خوند :

لولو برد اون ممه رو
بعد از اون انتظار
تورو خدا ادای
تنگ ها رو درنیار

گفتیم : وای ! چه بی ادب می باشد !
چند هفته پیش که یکی یه چیزی گفت ...
حالا مجبوریم بگیم انگار ما زیادی مودب می باشیم ! به اون " یکی " که نمیشه چیزی بگی !

۱۱ آبان ۱۳۸۹

جواد خیابانی فرمود (قسمت هشتم)

نیوکاسل یونایتد و ساندرلند - لیگ برتر انگلیس - یک شنبه 1389/8/9
  1. یه تکل خیلی محکم که تماشاچی های نیوکاسل بر نمی تابن و گله میکنن
  2. داور اینقدر خرت و پرت تو جیبشه که دفترچه ش راحت بیرون نمیاد !
  3. هه هه ! تماشاچی ها با کاغذ موشک درست می کنن و پرت میکنن به سمت بازیکنان نیوکاسل
  4. عرض کرم؛ اگر میخواید بازی قشنگ بشه بزارین ساندرلند یه گل بزنه
  5. و توی دروازه ... توی دروازه ... اگر تور دروازه محکم نبود ممکن بود پاره بشه !
  6. این شوت چکشی از آمئوبی [ شوت چکشی باید بعد از ضربه به زمین بخوره که این ضربه به همه جا خورد الا زمین ]
  7. تماشاگران ساندرلند حالا با حال گرفتگی و خستگی و درماندگی و یه شکست دیگه استادیوم رو ترک میکنن
  8. حالا ببینیم کی کارت میگیره ... اگر ترنر باشه باید اخراج بشه ... نه قرمز نیست ... چرا ترنر کارت میگیره؛ اما زرده ... ترنر باید اخراج بشه ... کارت زرد دومشه ... انگار نیست. ولی من فکر می کنم که ترنر یه کارت زرد گرفته بود ... حتما من اشتباه میکنم !
  9. الان بهترین کاری که ساندرلند میتونه بکنه اینه که همه برن نقش دروازه بان و دفاع آخر رو بازی کنن
  10. فریاد اولی اولی طرفداران نیوکاسل رو بشنوید [ مشخص بود که داشتن شعر میخوندن ! اولی اولی که مال گاوبازیه اخه ! ]
  11. چه پاس هایی میدن به هم ... اینجوری نیست که تک تک بدن به هم ! همش پشت دفاع
  12. بازیکنان نیوکاسل اعتقاد دارن داور باید برای یه نیمچه خطا برای اونها پنالتی بگیره
  13. از جایگاه طرفداران نیوکاسل خنده و شادی و سرور می باره؛ از جایگاه طرفداران ساندرلند غم و اشک و حسرت می باره
  14. سنت جیمزز پارک [ 2 بار هم گفت ! اسم درست استادیوم نیوکاسل سنت جیمز پارک میباشه ]
  15. نگاه کنید دست های طرفداران نیوکاسل رو که چطور به افتخار آمئوبی به هم زده میشه و کوبیده میشه !
  16. اصلا کار ندارن داور چیکار کرد چیکار نکرد چیو گرفت چیو نگرفت
  17. پاس به عقب باعث میشه که دروازه بان به لرزش بیفته
  18. معمولا داور ها در اینگونه بازی ها وقت اضافه کمی اعلام میکنن؛ اما داره ... فکر کنم سه چهار دقیقه داره !
  19. و گل برای ساندرلند ... یه ذره ... یه ذره از دلزدگیشون کم میشه؛ نمیشه بگی به دلخوشیشون اضافه میشه؛ به چی دلخوش باشن ؟

۷ آبان ۱۳۸۹

آنان مگر دین نمی دارند ؟!


بنده لذت می برم که درد های کشور یکی یکی شناسایی، کشف ، ضبط و خنثی میشن. واقعا چرا دانشجوها باید در یک ردیف بشینن ؟ الله اکبر ! آنان مگر دین نمی دارند ؟!
به حمدالله بعد از اینکه این فتنه خنثی بشه ... باید کارهای بزرگ تری در کشور انجام بشه و تا غرب زدگی را از خود بزداییم و راه و روش زندگی درست را از نیاکان خویش بیاموزیم
به نظر من ...
دانشجوها علاوه بر اینکه نباید در یک ردیف بشینن؛ اصلا نباید سر یک کلاس اجماع کنند!
راه حل پیشنهادی : هر دانشگاه حداقل 2 تا ساختمون داره؛ یکی رو به خواهران اختصاص میدیم و اون یکی رو به برادران. اگر درب ورودی دانشگاه هم امکانش باشه تفکیک بشه که واقعا عالی میشه و بینی شیطان به خاک مالیده خواهد شد

اما در سطح شهر؛ یک سری تغییرات اساسی الزامی به نظر میرسه ...
  1. اگر رفت و آمد دختر و پسر رو بشه زوج و فرد کرد که خیلی خوب میشه؛ به این صورت که خانوم ها شنبه-دوشنبه-چهارشنبه و برادران یکشنبه-سه شنبه-پنجشنبه میتونن برن مرکز شهر ( با ارائه کارت ملی! ). جمعه ها هم اگر قول بدن باهم دیگه کارهای بی ناموسی نکنن واینترنت-بازی درنیارن اجازه داده بشه با رعایت فاصلۀ قانونی هم خانوم ها و هم آقایون تردد کنند
  2. یه آمار نشون می داد خیلی از تصادف های آقایون به این دلیل بوده که حواسشون به پیاده رو بوده! چون داشتن خواهر های مربوطه رو زیر نظر میگرفتن ! پیشنهاد میکنم کارخانه های تولیدی ماشین رو موظف کنیم از مورخ 1389/8/8 به بعد به جای شیشۀ سمت شاگرد راننده؛ اونجا آجر بچینن بیان بالا تا دیگه رویت پیاده رو امکان پذیر نباشه! و آمار تصادفات هم پایین بیاد !
  3.  مترو وسیله ای مدرن و به دردنخور میباشد؛ و خیلی هم شلوغ و پر ازدحام میباشد. که کنترل کردن خواهران و برادران رو سخت میکنه.
    راه حل پیشنهادی : واگن های آقایون و خانوم ها که جدا شده؛ اما این کار کارگر نبوده و همچنان گزارش هایی مبنی بر [ ... ]* مخصوصا در واگن آقایان! واصل میشوند که موجبات تاسف و ترس ما را فراهم می آورد. پس بهتره که کار رو یک سره کنیم و ایستگاه های مترو رو از هم جدا کنیم!
    یعنی ایستگاه ها یکی در میون یا حتی دو تا در میون! به تناوب به خواهران و برادران اختصاص داده بشه!
    مثلا: ایستگاه حقانی و همت برای خواهران باشه و ایستگاه مصلا برای برادران؛ دوتا ایستگاه بعد برای خواهران و به همین ترتیب تا آخر
اینطوری علاوه بر اینکه دهن برادران گرامی سرویس میشه؛ کارآفرینی هم رخ میده چون برادران در خیلی از ایستگاه نمیتونن پیاده/سوار بشن؛ مجبورن از اون ایتگاهی که پیاده میشن با تاکسی برن دنبال زندگیشن که خودش باعث رونق کار تاکسی داران میشه !

حالا فعلا به تاکسی ها رحم میکنم و اونا میتون مسافر خودشون رو بدون در نظر گرفتن جنسیت سوار کنن و رزق و روزی کسب کنند و دعا به جان همایونی ما کنند! ضمنا باید تشکر کنم از همه ... که انقدر به جوون ها اعتماد دارند ...

* = از مصدر مالستن ساخته شود

۳ آبان ۱۳۸۹

میدونی کجاست ؟

- آقا خیابون فلانی میدونی کجاست ؟
- ببین ... این خیابون رو میری بالا ... اولین خیابون ...
- خب ...
- نه ! دومی هم نه ! سومی رو میپیچی سمت چپ !

۳۰ مهر ۱۳۸۹

شوهر من چقدر خوردنیه !

در بلاد چین تایپه ؛ عروسی گرفته شد که قلب ما را مالامال از درد و اندوه کرد تا توان خفتن از ما گرفته شود و دائم پهلو عوض کنیم و آه سر کشیم و حکایت از نو
مگر پیغمبر نفرمود که وصلت کردن کار بسیار نیکی است و همه را دعوت بدان کرد ؟
مگر مشکل تمام دختران بالای 30 و پسران بالای 35 پیدا کردن طرف و شرایط ازدواج نمی باشه ؟
پس چه نشسته اید که دشمن چشم بادامی فتنه ای دیگر در سر دارد و می خواهد دین و آئین ما را به غارت ببرد. در مطبوعات خارجی تیتر میزنند که" ببوس مرا ! " تا بلکه گول بخوریم و آبرو بر باد دهیم ... زنهار
Chen Wei-yih دختر خاور دوری؛ عروسی به راه انداخته و در سن 30 سالگی به دلیل پیدا نشدن مرد رویاهایش با خودش ازدواج کرده !
گفت و شنودی می کنیم با این دختر چشم بادامی :
  • مال چی با خودت ازدواج کردی ؟
30 سالگی سن کمال من است. به نهایت زیبایی و شکوفایی رسیده ام؛ حال آنکه کسی نیست که مرا بگیرد. می گویید چه کنم ؟
  • با این حرکت میخواستی چه چیز را ثابت کنی ؟
میخواستم به همه بگویم خودشان را هم دوست داشته باشند
  • حالا دیگه داری از خودت حرف در میاری ... شات آپ پلیز بابا
بابا ؟!

    این عروسی 6 هزار دلار خرج برداشته و مراسم به شکل کاملا رسمی برگزار شده؛ عاقد اومده و هه هه هه
    سعی می کنیم در آیندۀ نزدیک زندگی این زوج خوشبخت را واکاوی کنیم؛ اما فعلا اولین مکالماتشون رو که تو ماه عسل در استرالیا ( واقعا پاشده رفته ! جدی میگم ! ) رد و بدل شده فاش میکنم:
    - چن : عزیزم ... دقت کردی که همه زن و شوهر ها یک روحن در دو جسم ؟
    - وی-ییه : آره قربونت برم الهی ... چطور عشق من ؟
    - چن : آخه ما یک روحیم در یک جسم
    - وی-ییه : وااااااای چقدر با مزه ... شوهر من چقدر خوردنیه !
    [ همدیگر رو بغل میکنند و ... ماه عسل ِ دیگه ! اشکال نداره که ! ]

    ۲۹ مهر ۱۳۸۹

    جواد خیابانی فرمود (قسمت هفتم)

    رئال مادرید و آ ث میلان - لیگ قهرمانان اروپا - سه شنبه 1389/7/27
    1. رئال تا این لحظه از بازی خیلی سرتر بوده؛ ببینیم در جریان بازی هم همینطوره ؟
    2. دروازه بان که اصلا نیست؛ دروازه بان جای دیگری رفت !
    3. تپ تپ توپ چون توی چارچوب بود به اسم اوزیل نوشته میشه
    4. [ 10 نفر بازیکنان رئال مادرید تو نیمۀ زمین میلان هستن و دو دقیقه ای میشد که داشتن حمله می کردن ] میلان بازی رو کنترل می کنه !
    5. میلانی ها طبق عادت و سراسیمگی توپ رو از دست میدن
    6. نتیجه این باشه مطمئن باشید که اینزاگی به میدان خواهد آمد ؛ شاید هم روبینیو ... شاید هم فلامینی !
    7. رونالدینیو داره خوب بازی می کنه [ به نظر بنده رونالدینیو ضعیف ترین بازیکن زمین بود؛ برای اینکه به نظرم اعتبار ببخشم و فکر نکنید من مثل آق جوات اوشکول مشنگم باید اعلام کنم که نمره رونالدینو 5 از 10 بوده*؛ یعنی ناپلئونی قبول شد رفت ! ]
    8. [ به مدت 20 ثانیه زیر صدای جواد خیابانی صدای یه فیلم پخش شد؛  من تونستم صدای این پیرزن معروف رو که تو فیلم کمدی ها بازی می کنه رو شناسایی کنم ! بعد از نپایان نیمۀ اول تیزر یه فیلم پخش میشه ... صدای پخش شده حین بازی با این تیزر یکی بود ! تیزر فیلم خوش نشین ها ! اون هم وسط بازی !!! ]
    9. رم جلو بود ؛ عقب افتاد. بایرن عقب بود ؛ جلو افتاد. عجب شب جالبی شده
    10. رونالدینو ناراحته و داره خوش و بش می کنه !
    11. کاشته برای میلان؛ باید نیم خیز بشیم ، شاید هم باید پاشیم تشویق کنیم !
    * = منبع این نمره گلبال پست

    ۲۷ مهر ۱۳۸۹

    The One with the donkey kissing our forehead

    69مین دربی یا داربی یا شهرآورد یا هر کوفت دیگه ایی که اسمش رو بگذاریم هم با برد استقلال همراه بود تا بار دیگر شکر به جای آوریم و مدیحه سر دهیم که خدایا ! شکرت که مساو نشد !
    اما از هر زاویه ای به هر فردی که تو این بازی درگیر بوده نگاه میکنم، می بینم کارش خالی از ایراد نیست
    واقعا نمیدونم ایراد از من می باشه و من خیلی کمال گرا هستم یا اینجا خیلی مملکته !
    در زیر به تفصیل تفکرات خویشتن میپردازم

    با علی دایی ...
    پرسپولیس نیمۀ دوم خوب بازی کرد؛ هیچ موقعیتی هم به استقلال نداد. اصلا استقلال از زمین خودش نمیتونست بیاد بیرون. اینو کسی که فوتبال فهم باشه که میفهمه و حله، دیگه لزومی نداره بیای اینقدر گاتی کنی ! کسی هم که فوتبال نفهمه که خب ... اسمش روشه !

    با پرویز مظلومی ...
    خداییش ما گوشامون درازه ؟! یا خر پیشونی مون رو ماچ کرده که ما رو اینقدر ابله فرض کردی ؟
    ورداشتی گفتی " طبق میل خودمان عقب کشیدیم تا از فضای پشت دفاع پرسپولیس استفاده کنیم ". حتما همینطوره ! حتما ! بلا شک !
    فقط نمیدونم چرا تو 45 دقیقه نیمۀ دوم فقط یه توپ پشت دفاع فرستاده شد !
    خب مرد مومن ! چه اشکالی داشت بیای بگی ما تو این بازی خوش شانس بودیم ؟ اگر این کار رو میکردی دو تا بازی بعد که 10 تا موقعیت گل داشت تیمت و توپ نمیرفت تو گل، میتونی با خیال راحت بیای بگی : ما بدشانس بودیم ... اون موقع مردم باور میکنن

    با تماشاگرها ...
    یه رسم خیلی جالبی هست تو استادیوم ها؛ که وقتی که مثلا یه تیم حمله میکنه و یه موقعیت خطرناک رو هدر میده، و تماشاگرهای طرفدارش میگن : واااااااااااااااای ؛ طرفدارهای تیم مقابل یه جوابِ یه کلمه ایی و خیلی کوبنده به این وااااااااااااااای میدن !
    اگر اشتباه نکنم؛ سه سال پیش وقتی داربی رو استادیوم بودم؛ استقلال حمله کرد و ما گفتیم وااااااااااای ؛ طبق رسم طرفدارهای پرسپولیس گفتن : [...] !
    بعد دیدم همه دارن به سمت پرسپولیسی ها یه فحشی رو میدن ( حالا با نیم ثانیه عقب و جلو بودن ) ؛ همه هم دقیقا فقط یه فحش  خاص رو می دادن ! فقط چون هماهنگ نبودن خوب شنیده نمی شد
    به خودم گفتم : نکنه یه روزی برسه این فحش هماهنگ بشه و بشه جواب اون کلمه ای که خودش جواب واییییییییییییییه !
    تو این بازی این فحش هم خیلی شیک هماهنگ شد و رسا داده میشد ... هم از آبی ها ؛ هم از قرمز ها ...
    چه بد

    با فتح الله زاده ...
    توپ داره قل میخوره ؟! محمد نوری 40 سانت تو آفساید بود ؟!

    با صاحب بی چون و چرای فوتبال ایران ؛ جناب تاج ...
    شب قبل از مسابقه از 10.000 نفر پذیرایی شد ؟! چون داشتن صدای تبلشون رو در می آوردن و صدای سیستم ماشینشون رو زیاد کرده بودن باید کتک میخوردن ؟

    با حاج حبیب کاشانی ...
    ساندیس و کیک شد شام ؟!

    با مزدک میرزایی
    تویی که با شورت ورزشی عکس نداری؛ اگر هم داشته باشی تو استخر بوده، چرا حرف یامفت میزنی ؟ حیف که به جواد خیابانی برمی خوره اگر حرفهات رو بنویسم ( جواد اینجا ستون ثابت داره ! ) و الا رسوات میکردم مردک !

    ۱۵ مهر ۱۳۸۹

    یعنی در این حد ؟ یعنی در این حد !

    - آقا ببخشید ! این Dvd Playerها چند قیمتن ؟
    - 65 تومن
    - خوب هستن حالا ؟
    - بله Divx دارن و رم میخورن و ... سیستم صوتیش رو هم داریم ؛ شما برای چه کاری میخواین ؟
    - هیچی ... این بچۀ ما میخواد قهوۀ تلخ ببینه !

    ۹ مهر ۱۳۸۹

    م م ل ک ت !

    قرار بود آب و برق مجانی باشن
    حالا سریال ها هم پولی شدن !

    منبع : کامنت بزارید براتون میل می کنم

    ۸ مهر ۱۳۸۹

    Karma

    You know the kind of guy who does nothing but playing and exercising football and then wonders why his marks in university sucks. Well, that was me, Every time something good happened to me, something bad was waiting right round the corner. Karma, that’s when I realized that I had to change, so I made a list of my lessons and I am goin to study them one by one I’m gonna make up for all my mistakes, I’m just trying to be a better person. 
    My Name is Shervin.

    ۴ مهر ۱۳۸۹

    راه تو را [ ... ] ...

    خانواده خودتون رو در نظر بگیرید ؛ حالا فرض کنید ( خدایی نکرده و زبونم لال و دور از جون ) یه نفر از خانوادۀ شما که طیعا از هرکسی برای شما عزیزتر و دلبندتره تو تصادف جونش رو از دست بده ...
    خب ، شما چه حالی دارید ؟ فکر می کنید چقدر طول میکشه تا به حالت عادی زندگیتون برگردید ؟
    یکی از مشکلات ما ایرانی ها اینه که فکر میکنیم اتفاق های بد فقط برای " دیگران " میفته و ما همیشه کنار داستانیم.
    همین عید فطر ؛ که روز بعدش رو هم تعطیل کردن و خیلی از مردم ( پنجشنبه تا شنبه ) رفتن مسافرت 130 نفر از هموطن های ما جونش رو تو جاده ها از دست دادن.
    اگر مرگ هرکدوم از این عزیزان فقط 5 نفر رو از زندگی بندازه یعنی تو فقط 650 نفر تو همین 3 روز مسافرت زندگیشون تو اوج افسردگی و غم داره سپری میشه ...
    هرچی راهنمایی و رانندگی هشدار داد ؛ تهدید کرد ؛ به این در و اون در زد ... هیچ ارگانی به چیز خودش هم نگرفت. نه سایپا روی پرایدش کار میکنه ؛ نه جاده ها استاندارد میشن ... جالب تر اینکه هیچ پوشش خبری راجع به این موضوع ها داده نمیشه و همه جا صحبت از سخنرانی های جناب رئیس جمهور تو منهتن نیویورک و مصاحبه بی ربط ایشون راجع به 11 سپتامبر هست. یه جمله ایی به ذهنم رسید در این باره اما نمی نویسمش ؛ اما بهتون سرنخ میدم تا 2 زاری مبارک بیفتد ! ان شالله !
    با کلمه های مقابل جملۀ پرسشی بسازید : سر ، ته و پیاز
    آمار تاسف برانگیز : تعداد کشته های ما طی 8 سال جنگ با کشته های جاده ها بعد از انقلاب برابری می کند.

    ۳۰ شهریور ۱۳۸۹

    پول توجیبی ؟ پر !

    پول تو جیبی بچه های انگلیسی به کمترین مقدار خودش در 7 سال اخیر رسید !
    حال کردید ؟ نتایج تحریم ها را مشاهده کردید ؟ ما که از اول به آنان هشدار داده بودیم که با تحریم ایران خودشان را بدبخت و مفلوک خواهند کرد اما انان خود گوش نگرفتند. حتی برای اینکه به سخنان خویشتن اعتبار ببخشیم از دیه گو مارادونا هم مصاحبه گرفتیم که : بلی ! تحریم ها بی اثر است
    حال اندک اندک علاوه بر اینکه جمع مستان میرسد ؛ نتایج تحریم ها هم نمود خود را آشکار می سازند و دهان استکبار جهانی را سرویس خواهند نمود
    این بر و بچه های انگلیسی که فکر می کنند خیلی کارشون درسته باید طبق آمار رسمی با هفته ایی 9 دلار ( حدود 9 هزار تومن ) بسازن و دم بر نیارن.
    اما خودمونیم ؛ این انگلیسی ها هم امار چه چیز های رو در میارن ... بیکارن دیگه ! اگر قصد خدمت به ملت رو داشتن میرفتن کار میکردن و عرق میریختن ، نه اینکه هی ذرت و ذرت ( ذ ُرت و ذ ُرت خوانده نشود ! ) آمار درکنن !
    در پایان تلمیح و تضمینی داریم به شعرای حی و حاضر عصر کنونی تا باشد که پند گیریم و عارف شویم :

    یه کاری کن بیام پیشت
    رو لب هام خنده پیدا شه
    نزارم منتظر بیشتر
    حواست به منم باشه
    حواست به منم باشه
    هنوز داغون داغونم
    هنوز از سردی آهم
    نه می گریم ؛ نه می خونم
    حواست به منم باشه

    گفته بودی میرسی زودی به دادم
    مخصوصا دیر رسیدی
    دلت خنک شد ؟!

    شعرها به ترتیب از : محسن یاحقی و آبتین

    ۲۷ شهریور ۱۳۸۹

    تابلوی کنار جاده هشدار می دهد

    پیر خراباتی ما را غمی فزون در گرفت. چنان خفن که کوله بر دوش نهاد و عزم کوه و کمر کرد.
    وی را گفتند : از بهر چه چنین کنی ؟
    لب گزید و سر چرخاند و خداوندگار را منادا قرار داد که آسمان بر زمین آمد ...
    مقداری او را آب قند دادند و او را مالامال کردن و پرسیدن مایلی بیشتر بمالیم ؟ که گفت : متشکرم
    لختی دگر گذشت و پیر سوفی ما آرام گشت و لب به سخن باز کرد و گفت :
    داشتم تو اینترنت می چرخیدم واسه خودم ؛ خبری را خواندم از ایرلند ؛ و مرا غمی بزرگ در گرفت. غمی چنان بزرگ که تو گویی روحم از تنم جدا گشت و قلبم شرحه شرحه گشت. خواندم که بزرگراهی در ایرلند به طول 250 کیلومتر وجود داره که هیچ مستراح و موالی درش تعبیه نشده ... وا مصیبتا ! وا حسرتا ! چگونه باور کنم ؟ چگونه تحمل کنم و به سر کنم ؟ چگونه 250 کیلومتر را با مرکب خود بروم بدون آنکه جایی متوقف شوم و خود را از بند اضافات تن رها سازم ؟ لا ! لا !

    اصل خبر : به دلیل نبود بودجه ؛ بزرگراهی ساحلی به طول 250 کیلومتر هیچ استراحت گاهی برای قهوه و دستشویی نمودن نداره ؛ برخلاف " همه " جاده های اروپایی. ضمن اینکه قرار شده با نصب تابلو هایی در اوایل جاده ، این نداشتن دو مورد بالا رو از همون اول به راننده و مسافرین تذکر بدن که بعدا نگن که نگفتید !

    پس از این به بعد قاعدتا باید در اول همۀ جاده های ایرانی یه تابلو با همچین مضمونی رو ببینیم :

    راننده گرامی !
    تا 250 کیلومتر آینده هیچ امکاناتی جهت رفع نیاز های دفعی اندام شما تعبیه نشده است ؛ در صورتی که مرد این جاده هستید که بسم الله
    ولی اگر این کاره نیستید یا بیماری [ ... ] دارید و کنترلش دست خودتون نیست ... دور بزنید برگردید و طبیعت را آلوده نسازید !

    ۲۶ شهریور ۱۳۸۹

    پند و توصیه ایی چند در آمادگان پخش

    تا چند روز دیگه دانشگاه ها و مدارس فعالیت خودشون رو از سر میگیرن و موجب ایجاد موجی از غم و اندوه در قلب ما قشر روشن فکر جامعه میشن.
    با توجه به اینکه امسال پیک سنی جوون ها وارد دانشگاه میشه و سال های آینده  عمرا اینقدر داوطلب کنکور نخواهیم داشت ؛ قصد کردم به سفارش دوست نامرد و خائنی برای اولین روز دانشگاه مقداری Tip بدهم ؛ به ایرانی یعنی به قولی پند دهم !

    پند و توصیه ایی چند برای روز اول دانشگاه ورودی های جدید

    1. از اون جا که سیستم آموزشی ایران جدا-جدا بوده و این اولین بار شماست که سر کلاس با جنس مخالفتون به اصطلاح " هم کلاس " هستید ؛ خیلی طبیعی میباشه که یک چیزی از همون اول عادی نمیباشه ! که این هم بعد از یه مدتی عادی میشه ؛ اما این مدت بستگی به جنبۀ شما داره و نحوۀ زندگیتون
    2.  شیک باشید اما خودتون رو برای مجلس شبونه آماده نکنید ؛ با این کار فقط خودتون رو جلوی حراست تابلو می کنید و به پسر/دختر های دانشگاه با زبون بی زبونی می گید که : بنده می خارانم/می خارم !
    3.  با همه دوست باشید ولی " حد " نگه دارید ؛ سعی نکنید کاری کنید که شرایطی پیش بیاد که از یه نفر بدتون بیاد ؛ چون شما قراره حداقل 4 سال تو این محیط باشید و هی باید ریخت [ ... ] طرف رو تحمل کنید ! 
    4.  مشخصات شخصی شما فقط تا زمانی " مشخصات شخصی " هستند که به هیچ کس اون ها رو نگید ؛ چون این محیط لامصب همه چیز توش مثل آسیاب می چرخه ! ؛ مخصوصا اگر این مشخصه شماره تلفن شما باشه ! پس اگر حوصلۀ مزاحم ندارید زودی برید یه خط ایرانسل بگیرید که خیلی به درد میخوره
    5.  سر کلاس از انداختن تیکه های دبیرستانی و کمر به پایین خودداری کنید ؛ با این کار فقط خودتون رو می برید زیر سوال و چند نفر خز و خیل رو دور خودتون جمع می کنید
    6.  تحمل نیومدن/دیر اومدن/زود رفتن/عصبی بودن و ... استاد رو داشته باشید و همیشه سعی کنید استاد شما رو به عنوان " دانشجوی مودب و کوشا " بشناسه ! با استفاده از ارتباط چشمی و کلامی و Active بودن سر کلاس ؛ من خودم نمیکنم این کار ها را ! اما شما بکنید !
    7. و چیز های دیگه ایی هم هست که میتونم بگم ... اما بهتره خودتون کشف کنید و لذت ببرید ! ناسلامتی شما دانشجویید ! باید دانش رو بِجَوید !
    هنوز این مطلب رو پست نکرده ؛ از طریق سرویس های جاسوسی بیگانه متوجه شدم که یه ناشر خارجی از من خوشش اومده و بهم مقدار معتنابهی  وجه نارایج مملکت ( احتمالا دینار ! ) میده تا این مطلب رو برای یه کتاب انگلیسی بنویسم !
    ای به چشم !
    این هم از اسم کتاب بنده که به زودی در شهرستان نیویورک و حومه قابل تهیه می باشد :
    First Day of University for Dummies

    ۲۵ شهریور ۱۳۸۹

    جواد خیابانی فرمود (قسمت ششم)

    رئال مادرید و آژاکس آمستردام - لیگ قهرمانان اروپا - چهارشنبه 1389/6/24

    1. تیم مارسی دوباره داره اوج میگیره ؛ مثل ققنوسی که از خاکستر بلند شده !
    2. این طرف حملۀ رئال مادرید هم نتیجه نمیده. اون به زمین زد ؛ این به هوا
    3. هرچی از زمان بازی میگذره آژاکسی ها موقعیت خودشون رو تو جدول بهتر میکنن
    4. [ یه شوت خطرناک از هیگوائین زده میشه که به تیر دروازه میخوره ؛ خیابانی سکوت اختیار کرده ؛ 20 ثانیه بعد ... ] دیرک !
    5. مسعود اوزیل رو مجبور به خطا میشن ! روش !
    6. مورینیو چلسی رو به فینال لیگ قهرمانان رسوند [ وقتی چلسی به فینال رسید ؛ مورینیو 8 ماه قبلش برکنار شده بود ! و آورام گرانت مربی بود ]
    7. [ آنخل دی ماریا از وسط زمین پا به توپ میشه و  وقتی به 18 قدم آژاکس میرسه یه شوت خطر ناک میزنه ؛ خیابانی سکوت کرده ؛ 10 ثانیه بعد ... ] جواد خیابانی : نتایج سایر بازیها همونه که بود !
    8. [ موقعیت خطرناک برای رئال مادرید ] عجب موقعیتی ... نگاه کنید گل دوم رئال مادرید رو  !  [  توپ گل نمیشه ! حتی خدا هم با جواتی سر سازگار نداره ! ]
    9. بیش از 20 بار تکرار کردن نتایج هر 8 بازی همزمان !

    ۲۳ شهریور ۱۳۸۹

    پشت دریاها دانشگاهی است

    جدیدترین سروده ام را برای جهانیان بر-خط میکنم تا از آن لذت ببرند. هرچند فردی سهراب نام چندی پیش شعری چنین را گفته و از بنده کپی کرده ... بنده که از اون نگذشتم ؛ خدایش نیز نگذرد ...
    چند نکتۀ برای قرائت بهتر :
    1. با صدای گرفته بخوانید
    2. بلند - کوتاه - بلند - کوتاه - خیلی بلند بخوانید
    3. با هر بیت دست چپ خود را به شکل یک نیم دایره بچرخانید تا مثلا مطلب تفهیم شود
    4. هر ازگاهی سر به سمت چپ و راست تکان دهید و هی هات سر دهید !
    این شما و این سرودۀ حقیر در باب دانشگاه و علم و اینها.

    دانشگاه آزاد
    چه عجب جایی تو
    با تراز داغون هم حتی
    جایگاه همۀ مایی تو
    از اون شهریۀ بالا
    از اون فراوونی واحد*
    از این معدل غزبیط
    یا شلوغی واحد**
    که میرود ز یاد ...

    آه ...
    پشت دریاها دانشگاهی است
    قایقی باید ساخت
    میاندازمش به آب
    همچنان خواهم راند
    همچنان خواهم خواند
    استاد آن دانشگاه اساطیر نداشت
    دور باید شد ؛ دور
    شب درساشو خونده
    نوبت تقلبه !

    دست هر ورودی جدید پرینت انتخاب واحد است
    مردم شهر به دانشجو چنان می نگرند
    که به یک اسکل ، به یک [...]*** !
    مراقب صدای تقلب تو را می شنود
    و صدای ویبرۀ موبایل می آید

    پشت دریاها دانشگاهی است
    قایقی باید ساخت

    * = به معنای واحد ارائه شده ، دروس
    ** = به معنای اتوبوس شرکت واحد ؛ جناس تام با واحد قبلی
    *** = هرچی شما تصور کنید درسته !

    ۲۲ شهریور ۱۳۸۹

    جام جهانی قطر

    متوجه شدیم که در قطر ؛ همین کشور بیخ گوش ما که شیخ نشین هم هست ، فناوری به کار گرفته شده که بوغ ممتد از مغزمان بلند شد و رفته رفته صدای ترومپت هم با آن افزوده شد !
    ماجرا از این قراره که کشور قطر در نظر داره جام جهانی فوتبال 2022 رو برگزار کنه. اما چون آب و هوای قطر داغان می باشد و شرایط میزبانی جام جهانی رو نداره ، خصوصا در گرمای تابستون ؛ این عرب های سفید پوش از تکنولوژی استفاده می کنند که دهان ادمیزاد به میزان 22 سانت باز می مونه !
    با استفاده از یه سری تجهیزات که در استادیوم ها کار گذاشته میشه ؛ دمای هوای در حد 27 درجه سانتی گراد نگه داشته میشه ! خدایا توبه !
    استادیوم فوتبال با اون عظمت و بزرگی و با بالای 50 هزار نفر جمعیت رو واقعا کار صعب و دشواریست کنترل دما کردن ! که این قطری ها دارن این کار رو می کنند و امید دارن جام جهانی 2022 رو هم برگزار کنند.
    از همین الان هم وب سایت این رویداد رو افتتاح کردن و نشون دادن که IT فقط تو ایرانه که عقب مونده س
    این هم نشونی وب سایت مذکور : www.qatar2022bid.com

    ۲۱ شهریور ۱۳۸۹

    لطفا شکیبا باشید !

    گزارش انتخاب واحد اینجانب
    ساعت 00:01   شروع انتخاب واحد
    .
    .
    .
    ساعت 02:17   همچنان سایت ارور میدهد و ما مغرور و مشعوف می شویم

    یاد پیغامی افتادم که موقع لود یه صفحۀ سنگین در زمان اینترنت دایل-آپ رایج بود به نمایش در بیاد ...

    لطفا شکیبا باشید !

    این پیغام در عین مسخرگی و لودگی ؛ دارای لایه های بسیار سنگینی ست که کاربر را با خود می برد و [ ... ] !

    ۱۹ شهریور ۱۳۸۹

    این انگلیسی های خرفت ...

    محمدرضا رحیمی ( معاون اول رئیس جمهور ) در رابطه با کشور انگلیس گفت :
    « اين كشور هيچ ندارد و نه آدم‌هايش آدم و نه مسئولانش مسئول هستند و حتي منابع زير زميني ندارد و يك مشت خرفت هستند كه مافيا بر آنها حاكم است »
    برای بنده جای سوال هست که اگر انگلیس " خرفت " و " مافیا " ست ، آنگاه این مقایسه ها چی رو به آدم القا می کنند ؟


    خودروی ساخت ایران : سمند
    خودروی ساخت انگلیس : استون مارتین

    قهرمان لیگ برتر ایران : سپاهان
    قهرمان لیگ برتر انگلیس : چلسی

    تعداد حضور انگلیس در جام جهانی : 13 بار
    تعداد حضور ایران در جام جهانی : 3 بار

    طول خطوط مترو در لندن : 400 کیلومتر
    طول خطوط مترو در تهران : 105 کیلومتر

    خواننده ایرانی : بنیامین
    خواننده انگلیسی : جیمز بلانت

    بهترین لقب موسیقیایی برای تهران : موزیک زیرزمینی
    بهترین لقب موسیقیایی برای لندن : پایتخت موسیقی دنیا

    تعداد افرادی که حداقل سه بار در هفته ورزش می کنند در ایران : ؟؟؟
    تعداد افرادی که حداقل سه بار در هفته ورزش می کنند در انگلیس : 6.93 میلیون نفر

    ۱۷ شهریور ۱۳۸۹

    کشف پس از 30 سال

    30 سال ... معادل 10/950 روز ... اگر روزی فقط دو ساعت تفکر صورت بگیره ؛ میشه 21/900 ساعت فرصت برای تفکر !
    تو این همه سال ... تو این همه روز و تو این همه فرصت ... هیچ کس از مسئولین صندوق عقب ماشین شاه رو باز نکرده بود ببینه توش چیه !
    و حالا بعد از 30 سال این اتفاق افتاده و توی صندوق عقب رولس رویس شاه یه کیف پیدا کردن که یه سری مدارک و نامه توش بوده ... !
    واقعا آدم لذت می بره که این همه پویایی رو در کشورش ببینه و تا عمق وجودش احساس کنه ! ما چیز هایی که در گذشته وجود داشتند رو بعد از 30 سال کشف میکنیم ؛ حالا حساب کنید که اگر بخوایم یه فناوری یا یه چیز جدید رو  ( واقعا ! ) برای اولین بار کشف کنیم به چه حال و روزی در می آیم ؟!

    ۱۵ شهریور ۱۳۸۹

    زایمان در خودرو

    زن اوهایویی برای دومین بار تو ماشین شوهرش بچه به دنیا آورد !
    شوهر نگران که داشته با تمام سرعت به سمت بیمارستان میرفته یه دفعه میبینه کار از کار گذشته و میزنه بغل و همونجا بچه رو از تنور میگیره ... !
    این دومین بار هست که این اتفاق برای این زوج میفته ؛ پسر دیگر این خانواده هم در دسامبر 2006 در ماشین به دنیا اومد !
    پدر خانواده گفته اگر دوباره بخوایم بچه دار بشیم خیلی زودتر از اینها مادر بچه ها رو میزارم بیمارستان !
    اما به راستی ... در اوهایو ... در ینگۀ دنیا ... چه می گذرد ؟
    آنان که بر ما خرده می گیرند که بیمارستان های ما رسیدگی نمیکنند و شلوغن و استاندارد های دنیا رو ندارن ... خودشون چگونه طفول خود را به دنیا معرفی می کنند ؟ این مورد برگه برنده ایست در دستان ما که بر دهان استکبار بکوبیم.
    بعضی ها میگن بیمارستان های ایران ( البته نه همشون ) زنده بری ... مرده میای بیرون ! وای به حال اینکه دیگه مریضی چیزی هم داشته باشی ... !
    یاد اون دختر بنده خدا افتادم که رو صورتش اسید پاشیده بودن و وقتی رفت بیمارستان هیچ کس تحویلش نمیگرفت

    ۱۳ شهریور ۱۳۸۹

    استفان هاوکینگ هم کافر شد ! + علی الله

    این بزرگمرد فیزیکدان ، اهل تحقیق و تفحص ، دارای مدارک متعدد و مدارج عالیه ، خرس گنده میگه خدا دنیا رو به وجود نیورده !
    البته میدونید که من به این نظر احترام میزارم ؛ اما اخه [ ... ] ! دنیا رو [ ... ] تو به وجود اوره پس ؟!
    خب ، با گفتن جملۀ آخری قدری از خشونت خود کاستم و آرامش بر قلب مالامال اندوهم سیتره زد. حال بپردازیم که انگلیسی مزدور چی گفته :
    با 68 سال سن و سابقه ایی درخشان : انفجار بزرگ یا همون بیگ بنگ ؛ دنباله ایی انجتناب ناپذیر از قوانین فیزیک است. چون قانون جاذبۀ زمین وجود داره ، دنیا میتونه خودش رو به وجود بیاره و همین کار رو هم خواهد کرد. پیدایش خود-بخودی دلیل بودن دنیاست. دلیل بودن ماست
    هاوکینگ در حالی این اظهارات رو مطرح کرده که هفتۀ آینده کتاب جدیدش به بازار میاد و این تئوری درش شرح داده شده. فکر کرده ما اسیر این بازی های تبلیغاتی میشیم و میریم کتابش رو میخریم !
    دیگه جا داره نامه ایی به مرد نادان بدم و روشنش کنم !
    Dear Stefan !
    I read your talking in my internet. you are a sick,geek,funny man!
    I really want to meet you at the middle of the nights, can you come to tehran for 3 days-2nights ?!
    You said god doesnt exict, first go wash you mouth, and then what are you saying ?! God doesnt exict ?! how did you become a physicist ?! all by yourself ?! you didnt call-ed ya abolfazl when have an accident ?! from now on you are dead to me ...
    and for your information, I can buy your book, but I wont !

    همین طور که دیدید بنده استفان رو ادب کردم و خوب هم ادب کردم ؛ یه جوری هم ادب کردم تا بی-ادب-دونش پاره شه !
    ان شالله که برگردد به اصل پاک و مطهر خویش.
    اما از اونجا که این خبر تریپ کفر و کافری شد ؛ یک مضمون دینی هم بیان کنیم که به برادران و خواهران دینی ارادت تپلی عرض کرده باشیم.

    موضوع : علی َ الله چیست ؟
    ما ابتدا باید الله را به نیکی بشناسیم
    الله ، خدا ، God و یا هر کلمۀ دیگری به موجودی گفته میشود که طبق کتاب دینی ما قائم به ذات است و موجودیت خود را از کس دیگری نگرفته و همیشه " هست ".
    و اما این موجود غنی و بی نیاز که همه امور در کنترل اوست ؛ اختیار هم به آدمی داده ؛ یعنی انسان می تواند با تلاش و کوشش به آنچه می خواهد برسد. اما بعضی از انسان ها ترجیح میدن بشینن تو سایه و بگن : اگر خدا بخواد درست میشه !
    این درست همون " علی َ الله " است که قصد دارم انواع الف ، ب و جیم-ش رو معرفی کنم
    الف - وقتی یک نفر میره خواستگاری ؛ وضع مالی مناسب داره و انسان شریفی هم هست و از این دو مهمتر دختر و پسر و خانواده هاشون همدیگرو میپسندن ... وقتی منتظر جواب دختر هست بگه : علی َ الله
    فرد فوق الذکر چون همه کارهایی رو که از دستش بر می اومده رو انجام داده و خواسته های طرفش رو برطرف کرده. پس میتونه باقی قضیه رو به خدا بسپره ...

    ب - وقتی تیم ملی یک کشور بازیکن های درب و داغونی رو دعوت می کنه ؛ اردو که میزارن حداقل 30 ساعت پرواز می کنن و دهان-دندان بازیکن سرویس میشه تا یه بازی دوستانه بکنن ؛ مربی تیم ملی هر روز یه حرف یامفت میزنه و فرداش تکذیب میکنه ... این مورد رو هم باید گفت علی َ الله ! تا بلکه تیم بره جام جهانی !

    ج - وقتی مدیریت منابع آب ، گاز و برق یک کشور به شدت سنتی هست و تولید به شکل دهه 70 اروپا ؛ نتیجه میشه اینکه در زمستان گاز نداریم ، در تابستان آب ! برق هم که 12 ماه سال در تردد هست !
    این مورد رو دیگه حتما باید بگی علی َ الله !

    ۱۲ شهریور ۱۳۸۹

    شکلات داغ ؛ حوله ؛ آغوش و دیگر هیچ !

    تو گویی که رابطه ایی بین شکلات داغ و حوله و در آغوش گرفتن وجود ندارد. اما چه نشسته ایی که در گمراهی آشکار به سر می بری !
    911 در بلاد آمریکا شمارۀ بسیار به درد نخور و مسخره ایی می باشد که هیچ گاه پاسخگوی مردم این کشور نبوده و نتونسته نیاز های این مردم نه چندان نازنین رو برطرف کنه.
    از در مثال ؛ در پرتلند ؛ دوست عزیز بنده به نام مارک اسکلسن* ( Mark Eskelsen  ) در جکوزی خودش نشسته بوده و داشته شعر زیر رو میخونده :
    I should take my instrument and go
    sit down at down of spring
    so that I can see my friend's face
    in water movements
    که ترجمه شعر استاد جواد یسّاری هم هست و یه خواننده دزد لس-آن-جلسی انگلیسیشو خونده

    سازمو بردارم برم
    پایین چشمه بشینم
    شاید که عکس رخ اون دلبر نازنینمو
    آب بیاره ببینم

    و در همین حال که این شعر رو می خونده می بینه چون مدت زیادی هست که تو جکوزیه ؛ حولش خیس شده و دیگه استفاده ایی نداره ... به خودش میگه : لعنت به این شانس
    و به طور ناگهانی دلش ضعف میره ؛ همچین که یه لحظه دنیا براش متوقف میشه ؛ به خودش میگه : کاشکی یه Hot Chocolate بود میزدیم به بدن !
    و در همین هنگام بود که قوۀ تخیلش به کار میفته و برای خودش پردازش میکنه که اگر حوله بود ؛ شکلات داغ هم بود ... من هم که هستم ؛ خب یه نفر دیگه هم باشه یه بغلی بکنیم ... یه ماساژی بده ... اصلا دنیا مگر چند روزه ؟!
    خلاصه ...
    مارک عزیز دل ما ؛ از موبایل خودش زنگ می زنه به 911 ! و صادقانه درخواست موارد بالا رو می کنه ! حوله + شکلات داغ + آغوش !
    چرا جنبۀ منفی رو نگاه کنیم ؟! وقتی یک انسان به چیزی نیاز داره ، همۀ همنوعان او باید به کمک او بشتابند و او را یاری کنند. حالا با یه حوله دادن و شکلات بردن و بغل کردن چیزی از 911 کم میشد ؟! که اومدن این بنده خدا رو بازداشت کردن ؟
    مارک تو کلانتری گفته :
    I just need a hug and a warm cup of hot chocolate with marshmallows in it
    که بنده همین جا اعلام میکنم : مارک ! مارش-ملو رو خیلی خوب اومدی !
    مارک اسکلسون برای جرم درجه 2 و مزاحمت برای 911 مجازات میشه.
    ضمنا این آمریکایی های همبرگر-خور به کلانترهای خودشون میگن SHERIFF ! فکر میکنن با اینکار برای کلانترشون شرافت میخرن ... !

    * = لطفا دوست ما رو Oskolsen مورد خطاب قرار ندید !

    ۱۱ شهریور ۱۳۸۹

    انگلیس له شد

    کمتر از 2 ماه پیش ... جام جهانی فوتبال 2010 آفریقای جنوبی
    وقتی انگلستان در مقابل آلمان با 4 گل شکست خورد ؛ خیلی از مقامات سیاسی کشور خرسند از این موضوع سواستفاده کردند و گفتند انگلیس چون در عرصۀ سیاست برابر ما ایستاده و نامردی کرده اینطور شکست خورد و خواست خدا بوده که اینطور بشود و ...
    بدتر از این ؛ روزنامه های طرفدار دولت تو قسمت ورزشی خودشون این شکست رو به کل کشور انگلیس نسبت دادن و میخواستن از کل انگلیسی ها انتقام بگیرن ؛ با تیتر هایی مثل : " انگلیس له شد ! "
    و دیشب ... جام جهانی بسکتبال 2010 ترکیه
    آمریکا و ایران برای اولین بار در تاریخ در مقابل هم قرار گرفتند و آمریکا تونست به راحتی 88 - 51 ایران رو شکست بده.
    هرکس که ذره ایی عقل و شعور داشته باشه میدونه که این نتیجه اصلا نتیجۀ بدی برای ایران نیست و شکست دادن اون غول بیابونی های NBA با این لیگی که ما داریم کار نامحتملی به حساب میاد ؛ اما ...
    اگر بخوایم با منطق همون افرادی که در بالا ذکر کردم فکر کنیم و اون طوری که اونا برای شکست انگلیس تیتر زدن تیتر بزنیم ؛ فکر میکنید برای صفحۀ اول یه روزنامۀ مخالف ایران در امریکا چه تیتری میشه راجع به شکست ایران در مقابل آمریکا کار کرد ؟

    A ) US ...ed Iran !
    B ) US Hardly ...ed Iran !
    C ) US ...ed Iran ! 37 pts !
    D ) Not Important !

    و آیا این کار درسته ؟ به راستی که نه ... !

    به جای ... در پاسخ ها باید از کلمه Defeat به معنای شکست دادن استفاده کنید. استفاده و یا سواستفاده از هر کلمۀ دیگری عواقب جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت !

    ۱۰ شهریور ۱۳۸۹

    از پای درخت تا توالت فرهنگی

    انسان از گذشته های بسیار دور در پی محلی بوده تا در آن با آرامشی وصف نشدنی به خارج کردن مواد به درد نخور و بلا استفادۀ بدن بپردازد. انسان های اولیه در پای درخت ها ، در کنار رودخانه ها و در انبوه جنگل ها به راحت کردن خویشتن می پرداختن و انسان متمدن اتاقکی در خانۀ خود برای این منظور در نظر گرفته و آن را جلا میدهد و اسپری خوش بو کننده در آن میگذارد و از استیل البرز بهره میگرد و صابون لوکس در آن می نهد و از برخی موارد دیگر استفاده می کند که اینجا جای مطرح کردن آنان و کاربرد آنان نیست ! مثل تانک فلاش دار و ... !
    اما چند گاهی است که این اتاقک ها آن معنا و مفهوم خود را از دست داده اند ...
    به عنوان مثال گماشتن تعدادی مجله در این اتاقک ها که باعث سرگرمی فرد فاعل بشود و مغز وی را از فکر کردن به اینکه چرا نمیتواند دسشوئی کند پرت کند و باعث تسعیل در فعل شود. این درسته آخه ؟ اون نویسنده مجله از روح خودش تو مطالبش دمیده و انرژی و تلاشش شده اون مطلبی که تو مجله چاپ شده ؛ اون وقت شما موقع { ... } میخوای بخونیش ؟!
    حالا این مورد رو چون ما اروپایی فکر میکنیم زیر سیبیلی رد میکنیم بره ؛ ولی موردی که الان به خدمتتون عرض میکنیم را به خدا سوگند نمی توانیم قبول کنیم !
    تجملات تا به کجا ؟ توالت فرهنگی همینطور که از اسمش پیداس باید خیلی با فرهنگ و با کلاس باشه ! اما این دلیل نمیشه که آدم به تجملات کشیده بشه و آخرت خودش رو بفروشه ! میشه ؟!
    گروه بیتل ها عضوی داشت به نام جان لنن ؛ که توالت فرهنگی همین آقای جان لنن که به مدت 2 سال توش اقدام به دستشوئی از نوع مایعات و جامدات میکرده بعد از 40 سال به مبلغ 14.740 دلار ( 15 میلیون تومن ! ) به فروش رفته !
    خریدار شناسایی نشده که بهش نامه بدم و مرگ عاجلش رو آرزو کنم ؛ اما از همین جا بهش هشدار میدم دست از این کار ها بردارد و تقوا پیشه کند و پول های باد آورده رو خرج کاسه توالت و این ها نکند !
    و در پایان از آنجا که هواشناسی پیش بینی کرده تا چند روزه آینده هوای کشور گرم و گرم تر خواهد شد ؛ یه لطیفه تعریف کنم که مقداری یخ به همراه داشته باشید در این کوران گرما :

    به یه بنده خدایی میگن میتونی یه جمله بسازی که توش 3 تا بیل داشته باشه ؟!
    میگه : چرا نمیتونم ! هابیل با بیل زد تو سر قابیل !
    میگن آفرین ! حالا میتونی یه جمله بسازی که توش 6 تا بیل داشته باشه ؟!
    میگه : چرا نمیتونم ! هابیل با بیل زد تو سر قابیل ؟ یا قابیل با بیل زد تو سر قابیل ؟!
    میگن آفرین ! حالا میتونی یه جمله بسازی که توش 7 تا بیل داشته باشه ؟!
    میگه : چرا نمیتونم ! هابیل با بیل زد تو سر قابیل یا بیل-عکس ! قابیل با بیل زد تو سر هابیل ؟!
    میگن آفرین ! حالا میتونی یه جمله بسازی که توش 8 تا بیل داشته باشه ؟!
    میگه : چرا نمیتونم ! بیلَ-اخره هابیل با بیل زد تو سر قابیل ؟ یا بیل-عکس ! قابیل با بیل زد تو سر هابیل ؟!
    میگن آفرین ! حالا میتونی یه جمله بسازی که توش 9 تا بیل داشته باشه ؟!
    میگه : چرا نمیتونم ! بیل میرم بیلَ-اخره هابیل با بیل زد تو سر قابیل ؟ یا بیل-عکس ! قابیل با بیل زد تو سر هابیل ؟!
    میگن آفرین ! حالا میتونی یه جمله بسازی که توش 10 تا بیل داشته باشه ؟!
    میگه : نه دیگه نمیتونم
    میگن ممنون تا همین جاش رو هم عالی اومدی ... تبریک
    میگه : " قابیل " شما رو نداشت !

    ۹ شهریور ۱۳۸۹

    در غیاب ما

    مدتی نبودم ؛ یعنی بودم اما مجالی برای گفتن نبود و مشغولی های متفاوت ما را گرفتار خود کرده بود تا فرصتی نباشد در خلوت ادبی خود سخنی از خبر در عرفان بزنیم
    حال که فرصت دست داده آن را مغتنم شمرده و به شرح مشروح اخبار می پردازیم

    اول آنکه ...

    دیشب ( دوشنبه شب ) آقای عادل فردوسی پور ؛ تیکۀ بسیار سنگینی انداخت که فکر کنم هنوز که هنوزه صداوسیمایی ها نتونسته باشن این تیکه رو Digest کنن ؛ ولو اینکه مقدار زیادی دایجستیو هم خورده باشن یا حتی بیماری تند-تند-دششویی-روی داشته باشن !
    10 دقیقه مونده با آخر برنامه فردوسی پور گفت :
    "خب ما 10 دقیقه وقت داریم ؛ با لطف دوستان در پخش هم یه 15-10 دقیقه وقت میگیریم ...
    یه آیتم پخش میشه و بعد فردوسی پور :
    خب ، به ما وقت که ندادن هیچ ... از همون 10 دقیقۀ خودمون هم 7 دقیقه رو زدن ... وقتی مصاحبۀ علی کریمی تو همه خبر ها پخش میشه ( تو 20:30 و 22 و ... ) ولی اینجا پخش نمیشه ... همین میشه که وقت بهمون نمیدن ... تا برنامۀ بعد خدا نگه دار"
    کنایه عادل فردوسی پور به صداوسیما فکر کنم مربوط به اختلاف علی کریمی و سردار آجرلو باشه که چون عادل فردوسی پور این وسط خواست همه چیز به خوبی و خوشی تموم بشه بعضی خوششون نیومد و تلافیش رو اینجوری دراوردن ...

    دوم آنکه ...

    نماینده مردم اصفهان در مجلس + جمعی از دانشجویان + جمعی از مردم به فیلم " در مسیر زاینده رود " اعتراض کردند و گفتند  : " زیبایی های اصفهانی ها به خوبی نمایش داده نشده و لهجه اصفهانی که همانا شکر و شیرین میباشد را به خوبی نشان نداده اند "
    بنده به طور میدانی نظر یک اصفانی رو در این رابطه که گرفتم و بسیار جالب و پر ملات هم از آب در آمد :
    نه ! فیلم های تولیدی خود شبکه اصفهان خوبه که هرچی پیر و پاتاله اصفهانی حرف میزنن و دخترهای جوون همه فارسی !

    سوم آنکه ...

    تست دوپینگ از بازیکنان یه چیز عادی هست که به قید قرعه از بازیکنانی که نسبتا خوب بازی میکنن گرفته میشه. اما اینکه از یک بازیکن طی 5 بازی ؛ 5 بار تست دوپینگ گرفته بشه یکم غیر عادی به نظر میرسه !
    بنده این ترم درس " آمار و احتمالات کاربردی " رو پاس کردم اما هیچ کدوم فرمول هاش یادم نمیاد پس به روش سنتی اثبات میکنیم که این اتفاق از دیدگاه آماری عادی نیست !
    بین 28 بازیکنی که هر بازی اگر از هر تیم فقط 5 نفر خوب باشن
    داریم 10 نفر که باید بین اون ها افرادی که تست میدن مشخص بشن
    یعنی 35 %
    حالا بین همین 10 نفر ؛ 3 نفر باید تست بدن
    که میشه 30 % و ضربدر 35 % ...
    یعنی : 10 % احتمال داره یک بازیکن در یک بازی تست دوپینگ بده
    حالا احتمال اینکه یک بازیکن 5 بازی پشت سر هم تست بده رو برابر است با :
    0.000001 % !
    یک در میلیون !

    حالا همین یک در میلیون همین هفته اتفاق افتاد و فرهاد مجیدی برای پنجمین بار متوالی در پنجمین بازی استقلال تست دوپینگ داد !

    * اگر فکر میکنید محاسبات اماری اشتباه یا غلط می باشد ؛ درستش رو بگید و جایزه بگیرید

    ۳ شهریور ۱۳۸۹

    فرهنگ و تمدن n هزار ساله

    هر وقت که سوار مترو میشم
    یا هروقت که سوار مترو هستم
    و یا هروقت که از مترو پیاده میشم

    بیشتر از هر چیز به این فکر میکنم که n مساویست با چند ؟

    ۳۰ مرداد ۱۳۸۹

    آقا ! شما آخرین نفرید ؟!

    یه صفی بود که ایران ، برزیل ، هند و مالزی توش وایساده بودن ... اما همین امروز صبح یه نفر دیگه هم اومد ته این صف و با خجالت از مالزی پرسید : خیلی خیلی ببخشید آقا ! شما آخرین نفرید ؟!
    اما اون شخص کیست و این صف چیست ؟!
    جواب ها به ترتیب : اندونزی و کشور هایی که سرویس حمل و نقل عمومی مخصوص بانوان ارائه می کنن
    قطار های مخصوص بانوان در جاکارتا پایتخت اندونزی شروع به کار کردن. این قطار ها رنگ صندلی هاشون صورتی و نارنجی می باشه و بانوان گرامی حال می کنن که دیگه هیچ مردی اجازه سوار شدن به این نوع قطار ها رو نداره ! و خودشون با خودشون خلوت می کنن ! اون هم با ظرفیت 500.000 نفر در روز
    دلیل به کار گیری قطار مخصوص بانوان در جاکارتا هم کاهش اذیت و آزار اونجوری اعلام شده !
    نمونۀ وطنی این طرح همن تاکسی بانوان هست که بنده هروقت دیدمشون داشتن خالی میرفتن !
    لازم به ذکر میدونم که ایران اول صف هست و همین الان نوبتش شد و نونش رو گرفت و رفت تا افطار کنه !

    ۲۷ مرداد ۱۳۸۹

    همه چیز ؛ میفهمی ؟! همه چیز !

    یه چیزی می خوام بنویسم که نه خودم باورم میشه نه انتظار دارم شما باور کنید.
    تمام این حرف ها رو یه دکتر زده ؛ دکتری که جز تاسف خوردن به حال افکارش کاری بیشتری از دستت بر نمیاد. تمام این حرف ها رو خود دکتر زده و من هیچ کلمۀ نامربوطی بهشون نیفزوده ام !
    این دکتر ( که اسم و مطلب کاملش رو پایین مطلب میتونید بخونید ) اعتقاد داره که همه چیز ؛ دقت کنید ؛ " همه " چیز در دنیا سکشوال شده ؛ از جمله :
    • ساختار خانه ها : منازل قبلا اوپن نبود ؛ الان شده ؛ بعضی حمام ها هم شیشه ایی شدن
    • ساختار شهری : برج ها ساخته شدن تا خونه های اطراف و مخصوصا اتاق خواب هاشون راحت تر دیده بشه
    • رانندگی : رانندگی و " لایی کشیدن " خود یک نوع مثال بارز سکشوالیته هستند ؛ و خوب می دونید که لایی کشیدن تو شب بیشتر مزه میده ( خدا منو بکشه! )
    • بدنسازی : این ورزش کاملا ماهیتی سکشوالیته داره و بدنساز وقتی در آیینه بدن خودش رو نگاه میکنه به دنبال امور مربوط به کار های زن-و-شوهری می باشد
    • فوتبال : وارد کردن توپ به داخل سوراخ ( دروازه ) که دیگه توضیح نمیخواد ؛ لذت حاطل از این کار ربطی به قهرمانی ندارد و فقط همون داستان برقراره ؛ یا لایی زدن ؛ که عبارت است از عبور دادن توپ از لای پای بازیکن حریف و لذت حاصل از این کار برای فاعل و خشم آن برای مفعول نشان دهندۀ نوع لذت می باشه ( خدایا ! تا این متن تموم نشده منو بکش ! )
    • صنعت : پژو 206 مثال این پدیده است ( جناب دکتر دلیل این تز رو اعلام نکردن تا ما هم استفاده کنیم و دیگه 206 سوار نشیم ! 
    • رسانه ها : رسانه های غربی به طور مستقیم به تولید فیلم های غیر اخلاقی میکنن و رسانه ملی ( صدا و سیما ) به طور غیر مستقیم. یعنی مجری زن و یا بازیگر زن باید خوش صدا و خوش سیما باشد. ( خدایا ! اگر همون بالا منو می کشتی ، دیگه مجبور نبودم این یکی رو هم تحمل کنم !  )

    برای خوندن متن کامل و اسم این دکتر ( که استاد دانشگاه هم هست ) در ساعات اداری به آدرس زیر مراجعه فرمایید :

    ۲۵ مرداد ۱۳۸۹

    مرگ در سونا در ماه مهمانی خدا

    به راستی مسیری که بشر امروزه برای زندگی خود اختیار کرده چگونه مسیری است ؟
    آیا این مسیر ؛ مانند جاده های کشور خودمون کاملا استاندارد و ردیف-مدیف هست یا دوشواری داره ؟!
    خب درس اخلاق امروز تموم شد ؛ برسیم به سایر دروس که خیلی عقبیم !
    هلسینکی ؛ اسم یه شهر بسیار سردسیر در قارۀ عقب ماندۀ اروپا میباشه. اما با اینکه این شهر خیلی سرده و آدم باید به خودش پتو بپیچه بره سر کوچه وایسه (!) اتفاقی افتاده که بنده برق از کله-م پرید.
    هر سال یه سری مسابقاتی تو این شهر مسخره برگزار میشه که یه عده آدم ِ علاف ِ باطل بنیان ِ از خدا بی خبر ِ بی همه کس ِ {...}  ِ ! با هم دیگه میرن تو سونا و آخرین نفری که بیاد بیرون میشه CHAMPION
    این هم شد کار ؟ این هم شد تفریح ؟
    انسان باید خدا جویی کند ؛ انسان باید به دنبال حق برود و آن را بیابد ؛ آیا خدا و حق در سونا هستند ؟ خیر !
    در مسابقات امسال وقتی 12 نفر از 14 نفر شرکت کننده از سونا خارج شده بودند و فقط 2 نفر باقی مونده بودند و به نوعی فینال مسابقات بود ؛ با مرگ یکی از شرکت کننده ها مسابقه به خوبی و خوشی تموم شد و جایزه رو دادند به نفر باقی مونده. چون مسئولین مسابقات اعتقاد دارند انا لالله و انا علیه راجعون : دیر یا زود همه برمیگردیم به اصل خودمون
    اما سوالی که بنده دارم ؛ آیا در ماه مبارک رمضان این است برکت بردن و به فیض رسیدن از میهمانی  (!) خداوند ؟ این است غبارزدایی روح و جسم از گناه و عادات اشتباه ؟ ای فرزندان آدم ! ! You can't be more wrong
    گفته شده این مسابقات دیگه ادامه پیدا نمیکنه و این سری ، سری آخرش بود.

    ۲۲ مرداد ۱۳۸۹

    جایی برای پیرمردها نیست

    فرازی از کتاب جایی برای پیرمردها نیست
    کارمک مک کارتی - ترجمه امیر احمدی آریان
    • مردم فکر می کنن می دونن از زندگی چی می خوان ، ولی معمولا این طور نیست 86
    • تو سال های دهۀ 30 یه مشت معلم رو به مدرسه هایی تو جاهای مختلف مملکت فرستادن و ازشون خواستن مشکلات این مدرسه ها و مشکلات تدریس رو مشخص کنند. یه سری فرم بهشون دادند که پر کنند. اونها هم فرم ها رو پر کردند و فرستادند. بزرگترین مشکلاتی که به چشم معلم ها اومده بود یه چیزایی بود مثل : حرف زدن تو کلاس ، دویدن تو راهرو و از رو دست هم نوشتن. از این چیز ها.
      چها سال بعد یکی از همون فرم ها رو کپی گرفتند و دوباره فرستادند به همون مدرسه ها. جواب ها رسید : تجاوز ، آتش سوزی عمدی ، قتل ، مواد مخدر و خودکشی 178
    • فکر کنم اگر شیطان باشی و بشینی فکر کنی و سعی کنی یه چیزی بسازی که نوع بشر رو به زانو دربیاره ، این چیز حتما مواد مخدره 197
    • فکر می کنم بهتره آدم بعضی چیز ها رو امتحان نکنه 242
    • هروقت سعی میکنی چیزی رو که ازت گرفتن برگردونی ، چیزای بیشتری رو از دست میدی 244
    • یه چیزی همیشه تو سرم هست که دور و برم هیچ وقت ندیدم اتفاق بیفته ولی بهش ایمان دارم و اونم اینه که تو زندگیت هرکاری بکنی نتیجه ش رو خودت میبینی 257


    ۱۲ مرداد ۱۳۸۹

    چشممون روشن !

    مار تو آستین پرورش میدادیم ؛ هرچی ما صبر و تحمل کردیم ، خودداری کردیم ، خویشتن داری کردیم و کلی کار های دیگه کردیم که در وقت مقتضی لیست اون ها رو در اختیار رسانه ها قرار میدیم ؛ اما به هر حال نرفتیم مه-واره نگاه کنیم ... تلویزیون همساده رو میگم ؛ اصلا حتی یه نیم نگاه یه کانال های بنیان فکنش نینداختیم . غافل از اینکه ...
    تلویزیون ملی ... رسانۀ ملی ... برای بنده ( و سایر علاقه مندان به حال و حول ) تصاویر جالب و نشاط برانگیز پخش میکند !
    " به طور زنده ! "
    جان من ؛ مرگ من ؛ کجای دنیا اینقدر آزادی و رهایی و  لجام گسیختگی و ولنگ و بازی رو با عمق وجود حس میکنید ؟ ها ؟!
    شما با مقداری تخمه جلوی تلویزیون پهن میشوید و ضمن تماشای فوتبال که تفریحی سالم میباشد ، مقداری هم صحنه های زن و شوهری میبینید که خیلی هم پاستوریزه نمونید ! به درد آینده تون میخوره !
    جا داره صمیمانه به بازیگران و نقش آفرینان این صحنۀ دراماتیک تبریک بگم که خیلی زیر پوستی بازی میکنن و واقعا آدم لذت میبره ! {...} !


    جهت افزایش اطلاعات عمومی :
    همچین حادثه ایی در منچستر یونایتد هم اتفاق افتاد. بین پل اسکولز و فیل نویل
    این هم عکسش

    برای دیدن عکس ها در اندارۀ بزرگتر روی آنها کلیک کنید

    ۱۱ مرداد ۱۳۸۹

    لیلآ غریب و محزون

    وقتی اومدم ... هیچکس نفهمید کی اومده
    حالا که دارم میرم ... بازم هیشکی نمیفهمه کی داره میره !

    ما ساعّت الطلوع لاجرم ال طی الطریق ، ما ادراک الوصالی
    هذا لیلآ غریب و محزون لا ایها الناس درکتی فی ال طریق

    ۶ مرداد ۱۳۸۹

    نسل جدید چهارپایان نفهم به بازار آمد

    ریاضیات ثابت میکند :
    اگر فرض کنیم که الاغ/خر A باشد و اسب B
    حتما خواهیم داشت موجودی که به نفهمی A است و از B زاده شده ( طبق اصل لانۀ کبوتر!)
    و آن موجود حیوانی نیست جز ... خانوم ها آقایان ...  Wait for it ... بله ؛ یابو !
    اما در اینجا قرار نیست به معرفی یابو بپردازیم ؛ یابو سال های سال هست که از شیطنت اسب و خر به دنیا می آید و از دنیا میرود
    امروز ؛ به حول و قوۀ الهی ؛ حیوانات ما خودکفا شده اند ؛ خودشان محصول جدید تولید میکنند و تحریم های آمریکا را به فلان خود نمیگیرند.
    حال فرض کنید حیوانی به دنیا بیاد که مادر او الاغ/خر باشد و بابای او گورخر ؛ برای اولین بار این اتفاق افتاده و موجود حاصل پاهاش به باباش رفته و راه راه شده ؛ و الباقی خصلت هاش مثل مامانش شده !
    کارشناس حیوانات میگن خر و گورخر با هم دیگه جفت گیری نمیکنن ؛ اما میبینیم که این بار کردن ؛ خوب هم کردن ! اصلا اگر نمی کردن که اینجوری نمی شد !
    این حیوان عجیب الخلقه هنوز اسمی نداره ؛ و من با استفاده از منطق ریاضیات اسمی رو پیشنهاد میکنم که هم قشنگه هم و باحاله و این بندۀ خدا رو از بی اسمی در میاره :

    اگر خر و گور خر را در نظر بگیریم
    و بدانیم این ها با یکدیگر ازدواج کرده و بعد از 9 ماه یه نوزادی به نام J  به دنیا می آورند ( در چارچوب قانونی ! )
    خواهیم داشت :
    J = ( خر + گور خر )
    که با ساده کردن و فاکتور گیری میرسیم به :
    J =  خر ( 1 + گور )
    پس اسم مورد نظر ثابت میشود : " خر پرانتز باز یک به علاوۀ گور پرانتز بسته " که چون یه کم طولانی میشه همون یه تیکه اولشو صدا میکنیم ؛ یعنی " خر پرانتز " !

    ۲۴ تیر ۱۳۸۹

    Sharing the poet's poem's stuff

    Its an obligation for any Iranian student to publish and share pure historic poems in other languages to remain the anarchy!
    Since my exams have been took place in last 20 days and I have totally ruined them, thanks to my IQ and hard trying, I am choosing another career this point forward, translating Iranian poem to English so that world can read it and enjoy it. But always keep this in mind, as a geek said there is no place for the truth on the internet ! and if you ever wondered who is going to be this geeky nerd, I shall let him be unnamed for his/her own protection!
    Let’s start right here

    دوش مرا حال خوشی دست داد
    I took a shower and I’m feeling happy now
    Explanation : the poet here by announces that he/she had take a shower earlier, for example last night, and now is very clean and glad like his/her first day!


    مرا خوار داری و بی قدر خواهی
    نگر تا بدین خو که هستی نپائی
    Do you have my sister?! Is she valueless?
    Do not turn ! so that you cannot remain like this
    Explanation : the poet seems to be angry here. It looks like that someone had proposed to the poet sister to do something shameful. So the poet yelled : my sister? do you think she is valueless?


    نی نی ز حصن نای بیفزود جاه من
    داند جهان که مادر ملک است حصن نای
    Baby from goodness added to my place
    World knows that Malek’s mother is good
    Explanation : the poet have been doing babysitting due to some reason ( i.e. his/her wife/husband have been gone to her/his mother/friends house for 3day/2hours ) and the poet doesn’t know what to do with his/her baby, who have pi-pi-ed in his/her pants ! and the poet is observing this scene and says : my goodness ! where the hell is malek/mAlek, who is baby’s mother/father



    New vocabs and expressions:
    Hands-Free
    دستان هرز ، فراغ بال
    Personal Computer
    رایانخودی
    LCD (liquid crystal display)
    ن.ص.آ (نمایشگر صفحۀ آبکی)
    Subwoofer
    کوبنده مهیب ، کوبنده زیرین
    Facebook
    مکتب قیافه
    Bluethooth
    دندان آبی

    ۱۷ تیر ۱۳۸۹

    جواد خیابانی فرمود (قسمت پنجم)

    هلند و اروگوئه - جام جهانی 2010 - سه شنبه 1389/4/15

    1. ببینید که چه لباس هایی پوشیدند ؛ انگار که فصل زمستانه ... انگار که نه واقعا زمستانه
    2. از راه دور ضربه میزنن ( بازیکن هلند از داخل محوطۀ جریمه شوت زده بود ! )
    3. اسنایدر بازیکنی بود که تا قبل جام جهانی همه فکر میکردند فقط میتونه پاس بده ؛ اما الان ثابت کرد میتونه پا به توپ هم بشه !
    4. آفساید کاملا مشخص از یاران اروگوئه ؛ کاملا واضح بود ... ( صحنۀ آهسته پخش میشود ) نه اصلا آفساید نبود !
    5. کاملا مشخص هست ؛ تیم اروگوئه توپ رو به هلند داده ؛ زمین رو از اونها گرفته !
    6. دروازه بان خیلی اشتباه کرد این گل رو خورد !
    7. امان از این تیرک دروازه ها ! گاهی به داد تیم میرسن و گاهی به ضرر تیم کار میکنن
    8. فعلا یه پای فینال هلند شده ؛ میتونید یادداشت کنید ، اما با مداد بنویسید چون ممکنه تغییر کنه و مجبور بشید پاکش کنید
    9. فورلان ؛ داره فکر میکنه چه جوری دروازه هلند رو باز کنه ! ( انگار شطرنج می باشد ! )
    10. بعضی بازیکن های هلند " کم با شهرت کم " هستند !
    11. اوه اوه ... چمن و عرق صورت و خون ؛ همه با همه پاشید !
    12. نگاه کنید ؛ اینجا روبن تلافی کرد ؛ افتاد رو " کله " ی کازارس !
    13. موقعیتی رو که باد آورده بود ؛ کاری کردند که خود باد هم ببره
    14. اروگوئه کار رو به تساوی می کشونه ؛ عرض کردم که با خودکار ننویسید ! فعلا بزارید جای خالی بمونه !
    15. خب نیمه اول تموم شد ، مجبوریم 15 دقیقه استراحت کنیم ؛ در ضمن یادتون نره تو مسابقه ی SMS حتما شرکت کنید
    16. آلوارو پریرا داره با یقۀ کج و کوله بازی میکنه ؛ درستش هم نمیکنه !
    17. هلند داره دوباره ؛ یا بهتر بگم سه باره به فینال میرسه !
    18. آرین روبن در این جام 4 تا از 5 بازی هلند رو بازی کرده ؛ او بازی با مجارستان مصدوم بود ( مجارستان اصلا تو جام جهانی نیست ! )
    19. ( دقیقه 88 ) فقط 8-7 دقیقه فرصت داریم
    20. ( آخر های بازی داور سوت میزنه ؛ کاملا مشخص بود که بازی هنوز تموم نشده و خطا اعلام کرده ) و پایان مسابقه و رسیدن هلند به فینال جام جهانی ... ( 10 ثانیه بعد ) نه ، نه ، تمام نشده ؛ هلندی ها فکر کردن تمام شده !
    21. بعد از دیدن این صحنه های زیبا آقای جاودانی به همراه متخصصین برنامه در خدمتتون خواهند بود !

    ۷ تیر ۱۳۸۹

    جواد خیابانی فرمود (قسمت چهارم)

    آرژانتین و مکزیک - جام جهانی 2010 - یک شنبه 1389/4/6

    1. حالا پاس میدن به مسی ... مسی ... حرکت میکنه ... مسی ... مسی ... میزنه مسی ... همه کار کرد مسی ؛ فقط گل نزد مسی !
    2. تیم آرژانتین واقعا وحشتناک حمله می کنه ؛ مثل دونده های صد متر میان جلو ؛ تیم حریف نمیدونه کی رو بگیره !
    3. اگر بادتون باشه تو اون بازی رودریگز یه قیچی برگردون ِ چکشی زد ! ( قیچی ؟ برگردون ؟ چکشی ؟ همه با هم ؟ میشه ؟! )
    4. هلند کارش راحته ؛ چون اون سمته جدول فقط برزیل به عنوان حریف جدی حضور داره ؛ هرچند که اسلوواکی هم حریف ناجدی ایی نیست !
    5. من نمیدونم دیگه این حرکت کارت داره دیگه
    6. این بازیکن فوق العاده تکنیکی و در خط ِ حمله بازی-کن-ایی ست !
    7. ماشین گل زنی آرژانتین راه افتاد ؛ با چرخ هایی روغن زده ( کدوم ماشین به چرخ هاش روغن میزنه ؟! )
    8. آرژانتین با آوردن دو سه تا فروارد میتونه دوباره جون بگیره !
    9. مسی دریبل میزنه ، یه نفر دونفر همینجوری می چرخونه !
    10. مچ پای بازیکن آرژانتین کش اومده ! ( مگه ماکارونیه ؟! )
    11. یازده یا دوازده بار استفاده از عبارت " شور و هیجان " در طول مسابقه

    نامه اعتراض آمیز به فیفا

    با توجه به اینکه پیش بینی بنده از قهرمان جام اشتباه از آب درامد ( و طبق روال لباس هاشو پوشید رفت ! ) ؛ لازم دیدم مراتب مشاهدات خود را فیفا گزارش داده و آن بندگان خدا را از غفلت و جهل برهانم
    متن نامه ارسالی بنده به فیفا لحظاتی پس از اتمام مسابقه انگلیس - آلمان

    Hello Mr.Fifa
    some minutes ago,when England-Germany match finished, I was forced to complain about it,Are you compeletly unfamiliar with my citizen rights? first of all, what the hell crap was this refree ? especially the refree man who was holding a flag and was just running across the line, was he ill ? or he was experiencing some sort of difficulty in his back ? would you like some advice ? let him come and play laser tag with us this weekend, we will screw him.
    second, thank you for your great ball, named funny jaboolany, you'd better know that this ball goes everywhere that it likes and says HaaZaa ! please put in rubbish bin.
    and finnaly I apply both formal and informal protest to you. you FIFA bastard ... yeah you heard me !
    and be aware of 2 thing, which none of them is your business first I can bench press for more than 9 thousand 6 hundred nano grams, which I myself know that this is less than 2 pound, but I wanted to be frightnening, and second I won’t keep your card in my wallet any more. I will choose Eram Zoo card this time forward, they have monkey and frankly you don't!
    I'll miss you too , babye !

    ۵ تیر ۱۳۸۹

    حمایت از بلاگفا

    اتفاق های که برای علیرضا شیرازی در یکی دو سال اخیر افتاده و به خصوص همین چند هفتۀ اخیر واقعا بحث برانگیز و متاسف کننده س. اتفاق هایی که هر چشم بینا و گوش شنوایی میتونه تشخیص بده داستان از چه قرار هست و مقصر احتمالی کیه ؛ اما اینکه بعضی ها از این نعمت الهی بهره ایی نبردن و چشم و گوش بینا و شنوا ندارن و یا بدتر از این ؛ خودشون رو به کوری و کری زدن اصلا امیدوارکننده نیست
    از اونجا که میدونم خیلی ها وقت گران مایه شون رو نمیزارن برای مسائل بی ارزشی مثل این داستان ها ؛ علاوه بر آوردن لینک ماجرای کامل ، خودم هم به طور خلاصه هر سکانس رو تو یه خط و خیلی کوتاه تعریف میکنم تا در جریان ماوقع قرار بگیرید
    • سکانس اول : موج مهاجرت از بلاگفا از حدود دو سال پیش به "فرض" اینکه بلاگفا موارد خصوصی کاربرهای خودش رو در اختیار شخص سوم قرار میده و ... نهایت سواستفاده برخی ها از هیچ و پوچ
    کامل بخوانید اینجا و اینجا
    • سکانس دوم : اتهام رنگی بودن از سوی دولتی ها و اتهام دولتی بودن از سوی رنگی ها
    کامل بخوانید اینجا و اینجا
    • سکانس سوم : بازداشت مدیر بلاگفا از سوی دادگاهی " غیر " جرایم رایانه ای (!)
    کامل بخوانید اینجا
    • سکانس چهارم : دروغ پردازی فارس نیوز
    کامل بخوانید اینجا و اینجا
     
    و بدتر از همه ... تهدید ها و بی احترامی های وبلاگ های متعدد به سرویس بلاگفا و اتهام های ناروا به علیرضا شیرازی ؛ مثال :
    از بلاگ قطعه 26 :
    “ما اهل گوگل نیستیم، خامنه ای. دات. آی. آر، تنها بماند - ما اهل بلاگفا نیستیم، ستاره های ماه تنها بمانند”
    "به پا خیزید بچه ها. شان مطالب عاشورایی شما در صفحه روسیاه بلاگفا نیست. با همت مضاعف خود کاری کنید که تا چندی دیگر در بلاگفا فقط شترمرغ های عاشق سواحل بی عفتی، کلبه داشته باشند"
    کامل تر بخوانید ( اینجا کامل تر بخونید این بلاگ قطعه 26 رو که الان سایت زده)

    جالب این که این تهمت ها و بی احترامی ها فقط مشتی از خروار ها Comment های زشت برخی بلاگ ها بر ضد بلاگفاست

    حالا که در متن جریان ها قرار گرفتید ... البته اتفاق های دیگری هم بودند که اگر میخواستم همه رو بنویسم باید 70 تا سکانس مینوشتم ؛ مثل مسدود شدن خود سایت بلاگفا ... اما از اینها که بگذریم فکر میکنید علیرضای شیرازی به چه جرمی مورد بی مهری همه ما قرار گرفته ؟ ای کاش می دونستیم که این فرد با همین بلاگفاش که این همه حرف پشت سرش زده میشه چه خدمتی به زبان فارسی و بلاگینگ فارسی کرد ... من تو بلاگفا نمینویسم و این وسط هیچ نفعی عاید شخص من نمیشه جز اینکه ؛ با حمایت  از شیرازی شاید گوشه ایی زحماتش رو برای زبانمون قدر دونسته باشیم :

    ۳ تیر ۱۳۸۹

    سند پیش بینی های جام جهانی 2010 - آفریقای جنوبی

    لحظاتی پیش اتفاقی افتاد که برای بسیاری از فوتبال دوستان موجبات تعجب و شگفتی بود ؛ زنهار که ما گفته بودیم و آگاهشان کرده بودیم که ایتالیا در این جام کاسب نخواهد بود و بایستی به سرعت به مملکت خویش بازگردد
    و سومین مسابقه ایتالیا در جام با باخت به اسلوواکی همراه بود و باعث حذف این تیم شد ؛ اتفاقی که مرا وادار میکند همین الان پیش بینی هایم را از این جام به شکل مکتوب در آورده و دست سوء استفاده-چی ها را از بیخ کوتاه نمایم ؛ اما پیش از آن ، معرفی کوتاهی از تیم های مورد علاقه من در جام های جهانی قبل و مقام آن ها :

    • جام جهانی 1998 - برزیل - نایب قهرمان
    • جام جهانی 2002 - برزیل - قهرمان
    • جام جهانی 2006 - ایتالیا - قهرمان
    • جام جهانی 2010 - انگلستان - ؟
    همین طور که میبینید و همین بالا هم یه چیز دیگه از پیش بینی هام رو لو دادم ؛ تیم مورد علاقۀ من در این جام ( و در دو سه سال اخیر ) انگلستان هست ... حالا آخر جام معلوم میشه مقامش چیست !

    اما برسیم به اصل مطلب که پیش بینی باشه و مفاد اون عبارتند :
    1. ایتالیا از گروهش بالا نمیاد
    2. انگلستان قهرمان میشه
    3. اسپانیا فقط یک مرحله صعود میکنه
    4. بزیل به فینال نمی رسه
    پی نوشت : انگلستان قهرمان نشد + آرژانتین به عنوان تیم آلترناتیو برگزیده شد (اون هم به خاطر اگوئرو)
    پی نوشت 2 : با توجه به ناداوری ها در این جام و حذف انگلستان به کمک کور بودن داور ؛ نامه ایی را که در اعتراض به فیفا فرستاده شد بخوانید

      ۲ تیر ۱۳۸۹

      دارم حس میکنم

      با توجه به اینکه کم کم داریم به فصل امتحانات دانشگاه ها نزدیک میشیم و موجی از دلشوره در نزد دانشجویان همیشه در صحنه به وجود آمده ؛ شعر رو زیر تقدیم میکنم به همۀ کسانی که لبی لبالب خنده و دلی پر حذن و سری شیدا دارند همچون من !

      دارم حس میکنم شرطو*
      که همزاد واحد هام ِ
      که همزاد واحد هام ِ
      برای من هر استادی
      به معنای خرزوخان ِ
      به معنای خرزوخان ِ

      و اما از اونجا که 1200 وات رسالت خودش رو در ارئه راه حل های کاربردی به مسئولین کشور میبینه و در این زمینه هم مدتهاست که کسی کاری نمیکنه ؛ پیشنهاد های زیر در جهت رفع حالت فوق الذکر به هیئت امنای دانشگاه ها ( خصوصا دانشگاه آزاد اسلامی  ) فرستاده میشه :

      • هدف دانشگاه باید اعتلای سطح علمی و فرهنگی کشور باشد ؛ پس اینکه بغل دستی من جنسش با من مخالف هست یا موافق نباید برای من توفیر داشته باشه ؛ از همین رو از ترم آتی کلاس ها به تفکیک جنسیت برگزار شوند

      • شهریه دانشگاه نسبت مستقیم دارد با مقدار مطالعه دانشجو ! پس شهریه رو هر ترم 20 % افزایش میدهیم تا سرانۀ مطالعۀ دانشجویان از زیر خط فقر نجات پیدا کند

      • غذای سلف دانشگاه ها باید در زمینه ایی بسیار مهم تغییر کنند ؛ افزایش مقدار کافور تا حدی که قوای نقطه ایی خاص از بدن به طور کامل از بین برود ! و فقط جهت امرار معاش کاربرد داشته باشد ! از اونجا که کافور بوی بدی هم میده باعث میشه سایر نقاط دانشگاه خوشبو و همچون رایحه ایی بهاری به نظر برسد

      • تزریق آمپول های " بصیرت " در دانشکده های پزشکی یا دامپزشکی هر دانشگاه به طور رایگان و به زور (!)
      • تاکید همه روزۀ مدیر گروه بر اینکه  " دانشجو میمیرد ؛ ننگ مجلس را نمی پذیرد " **


      * = تقلیل به جهت ضرورت وزن شعر ؛ به معنای مشروط شدن
      ** = اشاره به شعاری عده ایی از دانشجویان در اعتراض به لایحۀ مجلس که به دولت اجازه نمیدهد تغییری در دانشگاه های غیر دولتی ایجاد کند

      ۱ تیر ۱۳۸۹

      جواد خیابانی فرمود (قسمت سوم)

      اسپانیا و هندوراس - جام جهانی 2010 - دوشنبه 1389/3/31

      1. سانتر میکنن ... داور سوت میزنه ... آفساید شده ... نه انگار خطای هند گرفته شده ... ( حدود 6 یا 7 تا دفاع جلوتر از فروارد بودن ؛ چه جوری گفتی آفساید ؟! )
      2. گفته میشه داوید ویا به بارسلونا خواهد پیوست ( ویا حدود 3 هفتۀ پیش قرارداد رسمی بست ! )
      3. هندوراس از کرانه های خلیج مکزیک می آیند ! مسافرت کردن اومدن آفریقای جنوبی !
      4. پویول دفاع آخر قد بلند (!) و متعصب بارسلونایی
      5. خب ، بالاخره آقای دل بوسکه از جا پا میشه
      6. فرناندو تورس خیلی خوب گل میزنه ؛ پاش بیفته خوب هم پاس گل میده
      7. تورس ... میتونه دروازه رو باز کنه ... نه ... نمیشه ! حیفش بود !
      8. ناواس از درد به خودش میپیچه ... ولی چیزیش نیست
      9. بازیکنان اسپانیا اعتقاد به پنالتی دارن ... عوض اینکه توپ رو دنبال کنن ؛ داور رو دنبال میکنن
      10. ( صحنۀ آهسته مشکوک به خطا رو ی تورس پخش میشه ) به تورس یه تنه زد ؛ یه تنۀ ... ماشالله تنۀ درخته !
      11. ( بازیکن شمارۀ 15 مارتینز حدود 20 متر رو پا به توپ طی میکنه ؛ در همین حین جواد خیابانی اسم دقیقا 3 نفر رو میاره ! خیلی عادی ! ) 
      12. روی اشتباه دفاع هندوراسی ها گل خوردن ... خودشون خودشونو کشتن !
      13. اوه اوه ... چه خونی از دهان پیکه میاد ؛ کادر دندانپزشکی (!) اسپانیا به سرعت وارد زمین میشه
      14. منظور از فردا همین امروزه ! چون 17 دقیقه گذشته از فردا !
      15. ( زمان بازی نشون داده میشه 68:58 ) 64 دقیقه از بازی گذشت !
      16. دل بوسکه تعویض هاش رو کاملا خارج از عرف و قابل پیش بینی انجام میده !
      17. پی پ پ پویول !
      18. پویول توانایی این رو داره که هم لیبرو بازی کنه و هم سویپر ! ( توضیح : به نفر آخر خط دفاعی که معمولا مقدار عقبتر هم بازی میکنه سویپر و لیبرو گفته میشه ؛ هر دو یک معنی رو میدن ! )
      19. از روی ثانیه شمار 90 ثانیه بشمارید بازی تموم میشه

      ۲۹ خرداد ۱۳۸۹

      مارادونا : تحریم علیه ایران فایده ایی ندارد

      بر ما محرض شده که این دیگو آرماندو مارادونا یا صد در صد ایرانی الاصل هست ، و یا نطفه اش تو ایران بسته شده !
      حتما میگید : هیهات ! اشتباه میکنی ، او در آرجانتین (!) توپ میزند و بوینس آیرس و اینا ...
      اما در پاسخ به شما اول باید بگم :
      ! Glad You Asked
      دوم باید بگم : یکی از ویژگی ما ایرانی ها ( که پیشتر هم به اون پرداختم ) خلق حماسه و جبهه گیری علیه باطل هست ؛ و دیگو مارادونا این ویژگی رو به صورت تمام و کمال به ارث برده ؛ هموطن ما مارادونا مصاحبه کرده و گفته : پله به درد موزه میخوره ، اون یارو رئیس فیفا هم آدم نیست !
      میبینید ؟ به این میگن یه ایرانی غیور و وطن پرست !
      در روزهای اخیر مصاحبه های زیر از مارادونا پیش بینی میشه :

      بعد از صعود به یک چهارم نهایی جام جهانی :
      تحریم های تازه علیه ایران هیچ فایده ایی نداره و این بقیه دنیا هستن که خودشون رو از بازار رو به گسترش ایران محروم میکنند !
      بعد از صعود به نیمه نهایی جام جهانی :
      بنده خودم خوشه یکی هستم ؛ اگر طرح هدفمند سازی یارانه ها درست اجرا بشه ، دیگر هیچ فقیری نخواهیم داشت !
      بعد از قهرمانی :
      این قهرمانی خواست خدا بود و مشتی بود بر دهان استکبار جهانی !

      ۲۸ خرداد ۱۳۸۹

      آفرین حسن ، خداییش هم آفساید نبود حسن !

      در بازی دیشب مکزیک - فرانسه که نقش تعیین کننده ایی در سرنوشت گروه داشت ؛ مکزیک تونست 2-0 فرانسه رو شکست بده و خیال خودش رو از بابت صعود تا حد زیادی راحت کنه و فرانسه رو بیچاره !
      اما نکتۀ بسیار مهمی که برای ما ایرانی ها -حداقل- خیلی قابل توجه باید باشه ؛اینه که کمک داور این بازی ؛ حسن کامرانی فر بوده و عملکرد خیره کننده ایی هم داشته :  در نیمۀ دوم ، گل اول مکزیک در شرایطی به ثمر رسید که واقعا مشکوک بود.
      در تصویر زنده و مستقیم به نظر میرسید که واقعا یه آفساید کاملا مشخص بوده و کمک داور اشتباه کرده ؛ به طوری که بنده با دو دست بر سر کوفت که هیهات که کمک داور ایرانی عجب اشتباهی بنمود و ما را رسوای دوعالم !
      اما با دیدن تصویر آهسته و کمک گرفتن از خطی که تلویزیون آفریقای جنوبی روی آخرین دفاع فرانسه انداخت ، مشخص بود که به هیچ وجه آفساید نبوده و حسن کامرانی فر تو این صحنه واقعا در حد World Class عمل کرده و به درستی ادامۀ بازی رو اعلام نموده
      بنده کارشناس مسائل داوری نیستم اما فکر میکنم با این حرکت چشمگیر حسن کامرانی فر و قضاوت نسبتا خوب داور وسط عربستانی ، در مرحلۀ بعد هم این کمک داور شایسته کشورمون رو ببینیم که داره پرچم میزنه

      جواد خیابانی فرمود (قسمت دوم)

      فرانسه و مکزیک - جام جهانی 2010 - پنجشنبه 1389/3/27

      1. مکزیک اصلا تیم کمی نیست ، اونها تو دوره های مختلف جام جهانی افتخارات زیادی بدست اوردن ، همین دوره قبل تیم ایران رو 3-1 شکست دادند !
      2. توپ کارلوس ولا به بیرون میره ، میخواست زیر طاق بزنه
      3. راجع به مسائل داوری آقای نصیری ... ممممم ... هوشنگ نصیرزاده توضیحات کافی و مافی رو خواهند داد !
      4. فرصت ... به بیرون ... نیگلا آنلکا
      5. ( تصاویر حدود 3-2 دقیقه قطه میشه )( حیف ! چه فرمایشاتی میخواست بکنه جواد که قسمت نشد )
      6. سالسیدو ... خودش ... شوت میزنه ، چه دل و جرئتی داره ! با اینکه دفاعه اما جلو رفت ، دریبل زد ، تو رفت ، شوت زد !
      7. شاید بعد از استرالیا ، آفریقای جنوبی نزدیک ترین کشور به قطب جنوب باشه !
      8. داور در سوتش میزنه
      9. واقعا انگار داریم دور تند بازی رو میبینیم ، بازیکن ها اصلا وای نمیسسن
      10. واقعا فقط اسمش دفاعه این آقای سالسیدو !
      11. نمیدونم چرا تایمر رو 44:49 گیر کرده ... ما که نفهمیدیم ... حتما ساعت گروه کارگردانی در آفریقای جنوبی خراب شده !
      12. بازی در نیمه اول تموم میشه ، من استراحت میکنم به مدت 15 دقیقه
      13. تعویض ؛ خوارز از زمین بیرون میره ؛ بازیکن جنگی تیم مکزیک !
      14. ریبری ... پاس میده به کاپیتانشون گالاس ( کاپیتان فرانسه مدتهاست که پاتریس اورا ، دفاع چپ این تیمه )
      15. فرانسه با این نتیجه حذف میشه ... اونها بازی بعد 40 گل هم بزنن فایده نداره !
      16. این بازیکن که تازه اومده خیلی خوبه ... اون بازیکن که بیرون رفت جنگی بود ! مثل خروس جنگی اون وسط فقط دعوا میکرد !

      ۲۶ خرداد ۱۳۸۹

      جواد خیابانی فرمود (قسمت اول)

      پرتغال و ساحل عاج - جام جهانی 2010 - سه شنبه 1389/3/25
      1. فوتبال برزیل و پرتغال خیلی به هم شبیه ان ؛ اصلا یه جورایی با هم انس ان ! خیلی از بازیکن های این ور این ور به هم شبیه ان !
      2. اولش میزنه ، بعد وای میسه معذرت خواهی میکنه ، من فکر میکنم که از قصد زد ! میتونست نزنه !
      3. ... البته کریس رونالدو این ها رو گفته ؛ من نه تاییدش میکنم ، نه تکذیب !
      4. 70 دقیقه از زمان بازی گذشت ، 20 دقیقه مونده ... البته 20 دقیقه زمان کمی نیست در آفریقا !
      5. [ داور دستش رو به علامت تعویض بالا برده ] خب ... ضربۀ غیر مستقیم به سود پرتغال اعلام میشه ... نمیدونم داور چرا داره بیرون زمین رو نگاه میکنه !

      ۲۵ خرداد ۱۳۸۹

      مژده ؛ افتتاح دو قسمت جدید

      مختصر و مفید عرض کنم ؛
      از این به بعد در وبلاگ : مطالبی رو خواهیم داشت تحت عنوان سفر در زمان یا همون  Time Traveling که به تناوب به آینده و یا گذشته خواهیم رفت
      و همچنین
      مطالبی رو هم درباره جواد خیابانی و سخنان گهربارشون در گزارش هاشون به شکل ثابت اما گاه-گدار ! حالا چطور میشه هم ثابت باشه هم گاه-گدار بعدا میفهمید !
      منتظر بمانید ! منتظرتان میمانیم !

      ۲۱ خرداد ۱۳۸۹

      و ناگهان جام جهانی

      تا کمتر از 8 ساعت دیگه جام جهانی 2010 به طور کاملا غیر قابل پیش بینی شروع میشه.
      ممکن است تعدادی از دوستان بپرسند " چرا به طور غیر قابل پیش بینی ؟ ما که میدونیم چه ساعتی شروع میشه و کی با کی بازی داره  ؟ "
      اما در پاسخ به این دوستان باید گفت : دوستان ! دوستان ! در جشن با صفای نمیدونم چی چی* ؛ چی چی تون پاینده باد !
      در حالی که تک تک شبکه های دنیا از حداقل یک هفتۀ پیش برنامه " ویژه " جام جهانی خودشون رو شروع کردند ؛ ما و شبکه سه ؟ دریغا و حسرتا !
      نه معرفی تیم ها و گروه ها ؛ نه معرفی اینکه هر تیم از چه مسیری اومده جام جهانی (!) ؛ میدونید که مسیر های متفاوتی وجود داره برای رسیدن به جام جهانی ؛ بعضی کشور ها مثل اسپانیا و انگلیس راحت و تپل و مپل میان جام جهانی ... بعضی های دیگه مثل فرانسه و الجزایر دهان و دندان خودشون رو به دست سرویس کاران مجاز شرکت میسپرند تا برسن به جام جهانی ... و بعضی های دیگه مثل ایران هر {...} میل کنند نمیتونن صعود کنند.
      از بحث دور نشیم ؛ علاوه بر عدم معرفی گروه ها و تیم ها ... جام جهانی فرصت خوبیه برای آشنایی با کشور ها و فرهنگ های مختلف. مثلا با پخش مستند از یه کشوری مثل هندوراس میشد خیلی خوب اطلاعات عمومی مردم رو زیاد کرد که جدول حل میکنند مردم ، انقدر نصفه نصفه نباشه ... همش کار رو زخمی میکنند میندازن یه گوشه
      این بار انقدر از بحث دور شدیم که دیگه هیچ راه برگشتی نیست !
      توصیه ویژه : قبل از دیدن هر مسابقۀ جام جهانی حتما موارد زیر رو رعایت کنید:

      1. دوش آب سرد بگیرید
      2. مقداری آب زرشک غیر بهداشتی تهیه کنید
      3. دائما به خودتون یادآوری کنید که جواد خیابانی ته دلش هیچی نیست (!)
      4. از دیدن صحنه های تکرار خسته نشید ؛ بر عکس ؛ ببینید میتونید اون ها رو خوب به ذهن بسپرید (!)
      5. هر وقت دیدید یه تیم درجه 5 ( مثل همین کره شمالی بدبخت ) داره افتضاح بازی میکنه و ذرت و ذرت ** گل میخوره ؛ اصلا یاد این نیفتید که ایران به جام جهانی صعود نکرده
      6. یاد افشین قطبی نیفتید
      7. یاد قولی که افشین قطبی داد نیفتین ( قول افشین قطبی : اینجا و اینجا رو بخونید )
      8. اگر یاد دو مورد بالا افتادید ؛ به هیچ وجه فکر نکنید که افشین قطبی ما رو چی فرض کرد ...

      * : این چی چی با اِل پی چی چی ( آقای گلی لالیگا ) کاملا متفاوت است ! ؛ به معنای نمی دانم
      ** : ذ ُ ر َ ت خوانده نشود !