تشکر بکنم یا نکنم ؛ میخوای بکن میخوای نکن

دو شب پیش ؛ وبسایت بلاگر دات کام فیلتر شد. این اتفاق بر ما چون خنجری زهرآگین بود که دوستان از پشت فرو میکنند (!)

ما را غمی فراگرفت عمیق و استوار ؛ و با هرکس این راز را در میان گذاشتیم ؛ ما را پند دادند که برو از فیل + طر + بیشکن استفاده کن. اما این راه را نپسندیدیم.

به آقای فیلترینگ مخابرات نامه ایی دادیم که :

آهای فلانی !

این سایت رو باز کن و الا میام خودتو میبندم (1)

که ظرف 48 ساعت این سایت باز شد.

امیدوارم هیچ وقت ، هیچ سایتی " بی دلیل " فیلتر نشه. چون که واقعا مشکل ساز هست و سرمایه ی خیلی ها رو هدر میده

اگر چه با نفس کار مشکل دارم اما خیلی خوبه که یه سیستمی رو تعریف کردن و به شکایت ها جواب میدن

این سیستم برای من که حداقل کارگر بود

(1) : این عبارت در نامۀ فرستاده شده با کلمات و لحن متفاوتی نوشته شد ؛ یه چیز تو این مایه ها :
آقا جون عزیزت ... دستم به {...} !

و من فکر کردم

سوال :
سه پیمانه ی 3 ، 7 و 10 لیتری داریم ؛ پیمانه ی 10 لیتر پر از آب و دو پیمانه دیگر خالی هستند.
همه پیمانه ها فاقد درجه اندازه گیری هستند.
با استفاده از دو پیمانه خالی ، آب را طوری تقسیم کنید که در هر کدام از پیمانه های 7 و 10 لیتری ؛ 5 لیتر آب داشته باشیم.

بنده به عنوان مهندس مملکت (!) ، 7 دقیقه طول کشید که این مسئله رو حل کنم !
مال شما چقدر طول میکشه ؟

این سوال روی پاکت شیر-هویچ روزانه چاپ شده !
با تشکر ویژه از " روزانه " که باعث شده ما ذهنمون رو از آکبندی در بیاریم ؛ باور کنید امکان نداره من 7 دقیقه به یه موضوع فکر کنم اما آقای روزانه اینکارو با من کرد ؛ آمار های بنده رو مورد عنایت قرار دهید
امتحان نهایی حسابان خرداد ماه 87 : زیر 10 دقیقه
امتحان نهایی هندسه تحلیلی خرداد ماه 87 : زیر 3 دقیقه (!)
کنکور سراسری 88 - برگه سوالات اختصاصی : زیر 20 دقیقه ( هر چی میگفتم آقا من میخوام بدم ! مراقبه ازم برگه رو نمیگرفت ! )

پاسخ :

از اونجا که به لطف عزیزان در مخابرات همۀ سایت ها مص.د*ود شدن و هیچ سایت آپلود عکسی وجود نداره که بشه بهش دسترسی داشت ، مجبور شدم لینک عکس ها رو بزارم اینجا :

عکس از پاکت شیر { سوال }

عکس از راه حل { جواب دیگه! }

تنگ و کمر باریک

از اونجا که ما در ایران یه تبحر فوق العاده داریم و اون هم سرعت انتقال مد از اروپا به ان-درون مملکت میباشه !

و با توجه به شواهدی که در اختیار بنده هست ، بزودی شاهد تحولی شگرف در نحوۀ پوشش بازیکنان فوتبال خواهیم بود . تا الان که هیچ باشگاهی ، هیچ تیم ملی ایی و هیچ تیم دیگه ایی لباس تنگ و کمر باریک نپوشیده بود ، چند بازیکن مثل نیکبخت واحدی خودشون به شکل  Pioneer ( پیشرو ، پیشگام ) لاسشون رو تنگ میکردن که همه اعضا و جوارح بدنشون بزنه بیرون تا همه عالم استفاده کنن !
وای به حال الان که لباس فصل جدید ( 2010/2011 ) چلسی این شکلیه ...

 برای دیدن عکس در اندازۀ بزرگ تر ، روی آن کلیک کنید

چی میگی ؟!

فرانک ریتزو ( شهردار فیلادلفیا ) :
خیابان های فیلادلفیا کاملا امن هستند ؛ این مردم اند که اون ها رو ناامن میکنن !

جرج بوش ؛ در کنفرانس خبری ؛ در حال انتخاب اینکه چه کسی سوال بپرسه :
بله خانوم ؟ همین جا ، این خانوم ، نه ، ایشون ، بله ، ردیف دوم ، کنار اون آقا پسری که پیرهن آبی به تن داره ، دستشو گرفته بالا ، اِ ؟ آقاست ؟! متاسفم ! باید مراقب باشم ، ادامه بده ، من واقعا متاسقم ، ادامه بده ، اه ... ! ادامه بده دیگه !

جرج بوش :
من عقاید خودم رو دارم ، عقایدی محکم ؛ اما همیشه هم باهاشون موافق نیستم !

جرج بوش ؛ در پاسخ به سوال یک دانش آموز لندنی که " کاخ سفید چه جوریه ؟ " :
سفیده !

گرگ نورمن ( گلف باز مشهور ) :
من مدیون والدینم هستم ؛ مخصوصا پدر و مادرم !

آمریکا ( لعنت خدا بر او و مقیمانش )

به راستی ، در ینگۀ دنیا ؛ در آمریکا ( لعنت خدا بر او و مقیمانش ) چه میگذرد ؟
این ابر قدرت پوشالی در پی چیست و چرا وقایع ماوقع در آن ما را چنین به خنده وا میدارد و سبب میشود ما بگوییم : Pretty Cool
پیش از آنکه بگویم در آمریکا چه شده ، باید به دولتمردان این ایالت این پیام را ارسال دارم :
ای کسانی که کت-شلوار های کتانی به تن میکنید و کراوات میزنید و میپندارید که خوشتیپ میباشید ؛ بدانید و آگاه باشید که سخنان شما در گوشم همچون وزوز بال مگسان صدا میکند و مهملات شما را پشیزی ارج نمینهم.
بروید و آنچه در این دنیا اندوخته کردید به رودخانۀ می سی سی پی بسپارید که هر آنکس که روزی جوی گندم به آن بیندازد ، ایزد در آن دنیا بازش خواهد داد و او را حافظ خواهد بود. بدانید که در آن دنیا بر پشت شما سیم و زر خواهند کوفت تا ندانید بر روی سر خود ایستاده اید یا بر روی پا.
در اوهایو ( که من اینجا پدرشو در آوردم هر چی میشه زارتی پست میدم ! ) ؛ کودکی خرد پا ، نونهال و نوگل ؛ که فقط 8 سال از خدا عمر گرفته قصد میکنه که به خانواده خودش کمک کنه و یه باری رو از دوش پدر گرامی بر داره !
اسم این طفل 8 ساله Jordan هست و کاری که کرده اینه : رفته سووویچ ماشین پدرش رو از کیف مادرش برداشته و رفته گاز بزنه ! اخه تو خونه پدر و مادرش داشتن بحث میکردن که ماشین گاز نداره و کی باید بره گاز بزنه و کم کم داشته دعواشون میشده که Jordan کوچولو میره یواشکی کلید رو ور میداره و سوار ماشین میشه و وارد خیابون اصلی و ... بوم !
پلیس گفته ماشین با سرعت 5 مایل بر ساعت به باجه تلفن برخورد کرده و متوقف شده ؛ در حالی که رانندۀ 8 ساله "پیر جامعه" به پا داشته !
Crouch ؛ پدر این کودک خیّر گفته :

Jordan just wanted to do something nice

که بنده به این مردک کوته فکر بایستی عرض کنم :
ای نامسلمان ! خودت نیک میدانی که اباطیل می گویی ... برو و بچه ت را تربیت کن تا همچون تو مایۀ ننگ اوهایو نباشد.

دانش + گاه ؛ نامی که به یاد می ماند !

• اسم کامل :

دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه سراسری (ملی)

• رتبه در رنکینگ جهانی دانشگاهها :

بهترین رتبه در بین واحد های دانشگاه آزاد ، در اختیار واحد علوم پزشکی تهران هست : 1266 ( شاید باورتون نشه ولی باور کنید همینه ! یک هزار و دویست و ششت وشیش ! )
بهترین رتبه در بین واحد های دانشگاه سراسری در اختیار دانشگاه تهران هست : 873 ( من هم شنیدم که تهران و شریف زیر 300 و 400 هستند اما با چند تا جستجوی ساده فهمیدم انگار اینا اعتبار بیشتری دارن )

دانشگاه آزاد رو همه با حاشیه هاش میشناسن و ... هاش ! اما سال 1388 برای کل دانشگاه های ایران و به خصوص دانشگاه آزاد ، سال پر حاشیه ایی بود !

اعتراضات و شلوغی های قبل و بعد از انتخابات ؛ که دیگه به هر بهانه ایی دانشگاه شلوغ میشد ! ( من که اصلا اونجا نبودم به خدا ! به گفتۀ شاهدان عینکی ! (عینی هم نه!) )

قضییه وقف دانشگاه آزاد از سوی هیئت امنا ؛ که شبیه قضییه بکش بکش فیروز کریمی شده ، این میگه مال دولته ، اون میگه مال خصوصیه ... آخرش هر دو گفتن مال مردمه ! جالبه مال مردمه و هر ترم باید خدا تومن بدیم تا بتونیم بریم دانشگاه خودمون !

سوختن دانشجوی هسته ایی در آتش ؛ بنده خدا که تو خوابگاه ارومیه بوده قصد داشته بخاری رو روشن کنه که آتیش میگیره و خودشو از طبقه چهارم پرت میکنه پایین ... تو قرارداد خوابگاه اومده که خوابگاه به وسیلۀ پکیج گرم میشه اما کو پکیج ؟! مقصر ؟! دنبالشونن ! حالا می گیرنشون سر فرصت ... وقت هست !

تصادف اتوبوس دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات فارس ؛ این تصادف هم در محور شیراز به نمیدونم کدوم گوری اتفاق افتاده که سه نفر از دانشجویان کشته میشن ... مقصر ؟! دنبالشونن ! حالا میگیرنشون دیگه ! یکم بزار بخوابن ! بعد زودی میرن !

و مرگ دانشجویی به نام میترا رضایی در دانشگاه علم و صنعت ! که واقعا خنده دار و گریه ناکه ! میترا خانوم داشتن با هندزفری موزیک گوش میکردن که یک عدد کامیون گنده میاد روش و له و لوردش میکنه ... من نمیدونم این کامیون تو محیط دانشگاه چیکار میکرده ... ؟ گفته شده که راننده کامیون بازداشت شده اما خبری از اعلام حکم و اینا ندارم.

واقعا پدر و مادر دانشجو هایی که عمرشونو از دست دادن چه حالی دارن ... به هزار امید دختر و پسرشون رو فرستادن دانشگاه که درس بخونه ، به قول قدیمی ها دکتر مهندس بشن ... حالا کرم ها قلقلکشون میدن و شدن شادروان ! حه حه ( صدای بغض ! )