صفحات

۷ آبان ۱۳۸۹

آنان مگر دین نمی دارند ؟!


بنده لذت می برم که درد های کشور یکی یکی شناسایی، کشف ، ضبط و خنثی میشن. واقعا چرا دانشجوها باید در یک ردیف بشینن ؟ الله اکبر ! آنان مگر دین نمی دارند ؟!
به حمدالله بعد از اینکه این فتنه خنثی بشه ... باید کارهای بزرگ تری در کشور انجام بشه و تا غرب زدگی را از خود بزداییم و راه و روش زندگی درست را از نیاکان خویش بیاموزیم
به نظر من ...
دانشجوها علاوه بر اینکه نباید در یک ردیف بشینن؛ اصلا نباید سر یک کلاس اجماع کنند!
راه حل پیشنهادی : هر دانشگاه حداقل 2 تا ساختمون داره؛ یکی رو به خواهران اختصاص میدیم و اون یکی رو به برادران. اگر درب ورودی دانشگاه هم امکانش باشه تفکیک بشه که واقعا عالی میشه و بینی شیطان به خاک مالیده خواهد شد

اما در سطح شهر؛ یک سری تغییرات اساسی الزامی به نظر میرسه ...
  1. اگر رفت و آمد دختر و پسر رو بشه زوج و فرد کرد که خیلی خوب میشه؛ به این صورت که خانوم ها شنبه-دوشنبه-چهارشنبه و برادران یکشنبه-سه شنبه-پنجشنبه میتونن برن مرکز شهر ( با ارائه کارت ملی! ). جمعه ها هم اگر قول بدن باهم دیگه کارهای بی ناموسی نکنن واینترنت-بازی درنیارن اجازه داده بشه با رعایت فاصلۀ قانونی هم خانوم ها و هم آقایون تردد کنند
  2. یه آمار نشون می داد خیلی از تصادف های آقایون به این دلیل بوده که حواسشون به پیاده رو بوده! چون داشتن خواهر های مربوطه رو زیر نظر میگرفتن ! پیشنهاد میکنم کارخانه های تولیدی ماشین رو موظف کنیم از مورخ 1389/8/8 به بعد به جای شیشۀ سمت شاگرد راننده؛ اونجا آجر بچینن بیان بالا تا دیگه رویت پیاده رو امکان پذیر نباشه! و آمار تصادفات هم پایین بیاد !
  3.  مترو وسیله ای مدرن و به دردنخور میباشد؛ و خیلی هم شلوغ و پر ازدحام میباشد. که کنترل کردن خواهران و برادران رو سخت میکنه.
    راه حل پیشنهادی : واگن های آقایون و خانوم ها که جدا شده؛ اما این کار کارگر نبوده و همچنان گزارش هایی مبنی بر [ ... ]* مخصوصا در واگن آقایان! واصل میشوند که موجبات تاسف و ترس ما را فراهم می آورد. پس بهتره که کار رو یک سره کنیم و ایستگاه های مترو رو از هم جدا کنیم!
    یعنی ایستگاه ها یکی در میون یا حتی دو تا در میون! به تناوب به خواهران و برادران اختصاص داده بشه!
    مثلا: ایستگاه حقانی و همت برای خواهران باشه و ایستگاه مصلا برای برادران؛ دوتا ایستگاه بعد برای خواهران و به همین ترتیب تا آخر
اینطوری علاوه بر اینکه دهن برادران گرامی سرویس میشه؛ کارآفرینی هم رخ میده چون برادران در خیلی از ایستگاه نمیتونن پیاده/سوار بشن؛ مجبورن از اون ایتگاهی که پیاده میشن با تاکسی برن دنبال زندگیشن که خودش باعث رونق کار تاکسی داران میشه !

حالا فعلا به تاکسی ها رحم میکنم و اونا میتون مسافر خودشون رو بدون در نظر گرفتن جنسیت سوار کنن و رزق و روزی کسب کنند و دعا به جان همایونی ما کنند! ضمنا باید تشکر کنم از همه ... که انقدر به جوون ها اعتماد دارند ...

* = از مصدر مالستن ساخته شود

۳ آبان ۱۳۸۹

میدونی کجاست ؟

- آقا خیابون فلانی میدونی کجاست ؟
- ببین ... این خیابون رو میری بالا ... اولین خیابون ...
- خب ...
- نه ! دومی هم نه ! سومی رو میپیچی سمت چپ !

۳۰ مهر ۱۳۸۹

شوهر من چقدر خوردنیه !

در بلاد چین تایپه ؛ عروسی گرفته شد که قلب ما را مالامال از درد و اندوه کرد تا توان خفتن از ما گرفته شود و دائم پهلو عوض کنیم و آه سر کشیم و حکایت از نو
مگر پیغمبر نفرمود که وصلت کردن کار بسیار نیکی است و همه را دعوت بدان کرد ؟
مگر مشکل تمام دختران بالای 30 و پسران بالای 35 پیدا کردن طرف و شرایط ازدواج نمی باشه ؟
پس چه نشسته اید که دشمن چشم بادامی فتنه ای دیگر در سر دارد و می خواهد دین و آئین ما را به غارت ببرد. در مطبوعات خارجی تیتر میزنند که" ببوس مرا ! " تا بلکه گول بخوریم و آبرو بر باد دهیم ... زنهار
Chen Wei-yih دختر خاور دوری؛ عروسی به راه انداخته و در سن 30 سالگی به دلیل پیدا نشدن مرد رویاهایش با خودش ازدواج کرده !
گفت و شنودی می کنیم با این دختر چشم بادامی :
  • مال چی با خودت ازدواج کردی ؟
30 سالگی سن کمال من است. به نهایت زیبایی و شکوفایی رسیده ام؛ حال آنکه کسی نیست که مرا بگیرد. می گویید چه کنم ؟
  • با این حرکت میخواستی چه چیز را ثابت کنی ؟
میخواستم به همه بگویم خودشان را هم دوست داشته باشند
  • حالا دیگه داری از خودت حرف در میاری ... شات آپ پلیز بابا
بابا ؟!

    این عروسی 6 هزار دلار خرج برداشته و مراسم به شکل کاملا رسمی برگزار شده؛ عاقد اومده و هه هه هه
    سعی می کنیم در آیندۀ نزدیک زندگی این زوج خوشبخت را واکاوی کنیم؛ اما فعلا اولین مکالماتشون رو که تو ماه عسل در استرالیا ( واقعا پاشده رفته ! جدی میگم ! ) رد و بدل شده فاش میکنم:
    - چن : عزیزم ... دقت کردی که همه زن و شوهر ها یک روحن در دو جسم ؟
    - وی-ییه : آره قربونت برم الهی ... چطور عشق من ؟
    - چن : آخه ما یک روحیم در یک جسم
    - وی-ییه : وااااااای چقدر با مزه ... شوهر من چقدر خوردنیه !
    [ همدیگر رو بغل میکنند و ... ماه عسل ِ دیگه ! اشکال نداره که ! ]

    ۲۹ مهر ۱۳۸۹

    جواد خیابانی فرمود (قسمت هفتم)

    رئال مادرید و آ ث میلان - لیگ قهرمانان اروپا - سه شنبه 1389/7/27
    1. رئال تا این لحظه از بازی خیلی سرتر بوده؛ ببینیم در جریان بازی هم همینطوره ؟
    2. دروازه بان که اصلا نیست؛ دروازه بان جای دیگری رفت !
    3. تپ تپ توپ چون توی چارچوب بود به اسم اوزیل نوشته میشه
    4. [ 10 نفر بازیکنان رئال مادرید تو نیمۀ زمین میلان هستن و دو دقیقه ای میشد که داشتن حمله می کردن ] میلان بازی رو کنترل می کنه !
    5. میلانی ها طبق عادت و سراسیمگی توپ رو از دست میدن
    6. نتیجه این باشه مطمئن باشید که اینزاگی به میدان خواهد آمد ؛ شاید هم روبینیو ... شاید هم فلامینی !
    7. رونالدینیو داره خوب بازی می کنه [ به نظر بنده رونالدینیو ضعیف ترین بازیکن زمین بود؛ برای اینکه به نظرم اعتبار ببخشم و فکر نکنید من مثل آق جوات اوشکول مشنگم باید اعلام کنم که نمره رونالدینو 5 از 10 بوده*؛ یعنی ناپلئونی قبول شد رفت ! ]
    8. [ به مدت 20 ثانیه زیر صدای جواد خیابانی صدای یه فیلم پخش شد؛  من تونستم صدای این پیرزن معروف رو که تو فیلم کمدی ها بازی می کنه رو شناسایی کنم ! بعد از نپایان نیمۀ اول تیزر یه فیلم پخش میشه ... صدای پخش شده حین بازی با این تیزر یکی بود ! تیزر فیلم خوش نشین ها ! اون هم وسط بازی !!! ]
    9. رم جلو بود ؛ عقب افتاد. بایرن عقب بود ؛ جلو افتاد. عجب شب جالبی شده
    10. رونالدینو ناراحته و داره خوش و بش می کنه !
    11. کاشته برای میلان؛ باید نیم خیز بشیم ، شاید هم باید پاشیم تشویق کنیم !
    * = منبع این نمره گلبال پست

    ۲۷ مهر ۱۳۸۹

    The One with the donkey kissing our forehead

    69مین دربی یا داربی یا شهرآورد یا هر کوفت دیگه ایی که اسمش رو بگذاریم هم با برد استقلال همراه بود تا بار دیگر شکر به جای آوریم و مدیحه سر دهیم که خدایا ! شکرت که مساو نشد !
    اما از هر زاویه ای به هر فردی که تو این بازی درگیر بوده نگاه میکنم، می بینم کارش خالی از ایراد نیست
    واقعا نمیدونم ایراد از من می باشه و من خیلی کمال گرا هستم یا اینجا خیلی مملکته !
    در زیر به تفصیل تفکرات خویشتن میپردازم

    با علی دایی ...
    پرسپولیس نیمۀ دوم خوب بازی کرد؛ هیچ موقعیتی هم به استقلال نداد. اصلا استقلال از زمین خودش نمیتونست بیاد بیرون. اینو کسی که فوتبال فهم باشه که میفهمه و حله، دیگه لزومی نداره بیای اینقدر گاتی کنی ! کسی هم که فوتبال نفهمه که خب ... اسمش روشه !

    با پرویز مظلومی ...
    خداییش ما گوشامون درازه ؟! یا خر پیشونی مون رو ماچ کرده که ما رو اینقدر ابله فرض کردی ؟
    ورداشتی گفتی " طبق میل خودمان عقب کشیدیم تا از فضای پشت دفاع پرسپولیس استفاده کنیم ". حتما همینطوره ! حتما ! بلا شک !
    فقط نمیدونم چرا تو 45 دقیقه نیمۀ دوم فقط یه توپ پشت دفاع فرستاده شد !
    خب مرد مومن ! چه اشکالی داشت بیای بگی ما تو این بازی خوش شانس بودیم ؟ اگر این کار رو میکردی دو تا بازی بعد که 10 تا موقعیت گل داشت تیمت و توپ نمیرفت تو گل، میتونی با خیال راحت بیای بگی : ما بدشانس بودیم ... اون موقع مردم باور میکنن

    با تماشاگرها ...
    یه رسم خیلی جالبی هست تو استادیوم ها؛ که وقتی که مثلا یه تیم حمله میکنه و یه موقعیت خطرناک رو هدر میده، و تماشاگرهای طرفدارش میگن : واااااااااااااااای ؛ طرفدارهای تیم مقابل یه جوابِ یه کلمه ایی و خیلی کوبنده به این وااااااااااااااای میدن !
    اگر اشتباه نکنم؛ سه سال پیش وقتی داربی رو استادیوم بودم؛ استقلال حمله کرد و ما گفتیم وااااااااااای ؛ طبق رسم طرفدارهای پرسپولیس گفتن : [...] !
    بعد دیدم همه دارن به سمت پرسپولیسی ها یه فحشی رو میدن ( حالا با نیم ثانیه عقب و جلو بودن ) ؛ همه هم دقیقا فقط یه فحش  خاص رو می دادن ! فقط چون هماهنگ نبودن خوب شنیده نمی شد
    به خودم گفتم : نکنه یه روزی برسه این فحش هماهنگ بشه و بشه جواب اون کلمه ای که خودش جواب واییییییییییییییه !
    تو این بازی این فحش هم خیلی شیک هماهنگ شد و رسا داده میشد ... هم از آبی ها ؛ هم از قرمز ها ...
    چه بد

    با فتح الله زاده ...
    توپ داره قل میخوره ؟! محمد نوری 40 سانت تو آفساید بود ؟!

    با صاحب بی چون و چرای فوتبال ایران ؛ جناب تاج ...
    شب قبل از مسابقه از 10.000 نفر پذیرایی شد ؟! چون داشتن صدای تبلشون رو در می آوردن و صدای سیستم ماشینشون رو زیاد کرده بودن باید کتک میخوردن ؟

    با حاج حبیب کاشانی ...
    ساندیس و کیک شد شام ؟!

    با مزدک میرزایی
    تویی که با شورت ورزشی عکس نداری؛ اگر هم داشته باشی تو استخر بوده، چرا حرف یامفت میزنی ؟ حیف که به جواد خیابانی برمی خوره اگر حرفهات رو بنویسم ( جواد اینجا ستون ثابت داره ! ) و الا رسوات میکردم مردک !

    ۱۵ مهر ۱۳۸۹

    یعنی در این حد ؟ یعنی در این حد !

    - آقا ببخشید ! این Dvd Playerها چند قیمتن ؟
    - 65 تومن
    - خوب هستن حالا ؟
    - بله Divx دارن و رم میخورن و ... سیستم صوتیش رو هم داریم ؛ شما برای چه کاری میخواین ؟
    - هیچی ... این بچۀ ما میخواد قهوۀ تلخ ببینه !

    ۹ مهر ۱۳۸۹

    م م ل ک ت !

    قرار بود آب و برق مجانی باشن
    حالا سریال ها هم پولی شدن !

    منبع : کامنت بزارید براتون میل می کنم