صفحات

۹ دی ۱۳۸۹

جواد خیابانی فرمود (قسمت دوازدهم)

پرسپولیس و سایپا - لیگ برتر ایران - پنجشنبه 1389/10/2
  1. صدوقیان زاده اسم درست آقای سرپرست سایپاست
  2. دو تیم انگار رفتن رختکن سردشون شده؛ نمی تونن بازی کنن !
  3. هر لحظه امکان داره یکی از دو تیم گل بزنه ...
    [  10 ثانیه بعد ]
    واقعا کیفیت بازی پایینه؛ این رو بدون تعارف عرض میکنم. کلا یکی دو موقعیت گل بیشتر ندیدیم که اون هم نصفه و نیمه بودن
  4. بالاخره کی گل میزنه ؟ چه جوری گل میزنه ؟ و کی گل میزنه ؟
  5. دوستان اشا ... دوستان اشاره ... دوستان اشاره میکنن که اخر بازی با علی دایی مصاحبه خواهیم داشت
    [  10 ثانیه بعد ]
    دوستان اشاره میکنن که مصاحبه ای که ما خواهیم داشت بعدا پخش میشه !

۶ دی ۱۳۸۹

ضرائب و عبارات

ادبیات فارسی غنی است از انواع ضرب المثل ها و عبارت های موزون. و همین ضرائب و عبارات هست که چارستون زبان فارسی را بر روی قند و عسل بنا نهاده و آن را شهره عالم و آفاق کرده است. و از آنجایی که رسالت بنده در نشر این غنائم به زبان استکبار جهانی  ( لعنت خدا بر آنان باد ) میباشد، تعدادی را در ذیل می آورم تا با یکدیگر مرور کنیم و به خاطر بسپاریم که که بودیم و چه بودیم و آمدنمان بهر چه بود.

6 سیخ جیگر، سیخی 6 هزار
6 stiffs of chicks, each 6 thousand Rial

نه چک زدم نه چونه، عروس اومد به خونه
I didn’t hit any slaps, neither any chin, thus, the bride is home !

گرم یاد آوری یا نه/ من از یادت نمی کاهم
If you remember me or not Gram/ I will never reduce your memory

فامیل جماعت گوشت همدیگرو بخورن، استخون همدیگرو دور نمیندازن
family society eat their bully (!), but do not throw their bones away !

سیب رو بندازی هوا؛ هزار چرخ میزنه تا بیاد پایین
thrown an apple in to the air ? it will rotate alota  !

باغت آباد انگوری
your garden be blessed grapy  !


آب ندیده؛ و الا شناگر قابلیه !
Didn’t see any water, else is a able swimmer  !


آدم خوش معامله، شریک مال مردمه
People who are master of their own bladder are allowed to share it with other !

مفت باشه؛ کوفت باشه
if its free, let it be pain  !


ما که خوردیم اما نگی یارو خر بود، سیرابیت نپخته بود
we ate yours, but do not say that we are donkey, your thing's taste was crap !


ماست نیستی که انگشتت بزنند
your not yoghurt so that we can finger you  !


مبارک خوشگل بود آبله هم درآورد
Mobarak was hilarious, grown an idiot too  !


نازکش داری ناز کن، نداری پاهاتو دراز کن
do you have any boy/girl friend ? if so then good for you ! sign here ... ! if not, then, Crap  !


وعده سر خرمن دادن
giving on my donkey's head


هر چه دختر همسایه چل‌تر، برای ما بهتر
more the neighbor's girl is stupid, better for our little buddies  !


هلو برو تو گلو
peach ! go inside the throat  !


همسایه‌ها یاری کنید تا من شوهرداری کنم
neighbors help ! so that I can keep my husband


یه ‌سال روزه بگیر آخرش با فضله سگ افطار کن
take fast for a year and then break it with Crap  !


همینو که زائیدی بزرگش کن
please raise this one that you have given birth  !

۵ دی ۱۳۸۹

جواد خیابانی فرمود (قسمت یازدهم)

اشتوتگارت و بایرن مونیخ - بوندسلیگا - 1389/9/29
  1. تیمی که اوضاعش خرابه و اسمش اشتوتگارته، سه سال پیش قهرمان شد
  2. با پای درد گرفته ش میتونه بازی کنه ؟!
  3. یار قدبلند روسیشون هم هست؛ همین که رو نقطۀ پنالتیه؛ همین که میخواد سر بزنه
  4. تعویض، کی بجای کی ؟
  5. مصدومیت مولینارو باعث شد این تصمیم اتفاق بیفته

۴ دی ۱۳۸۹

و

در کشوری که ...
برای از بین بردن آلودگی هوا؛ هواپیما میفرستند آب بریزد و آلودگی را بشوید ولی جلوی تولید خودروهای آلاینده را نمیگیرند و دوباره میخواهند ابرها را بارور کنند* در حالی که ابری وجود ندارد و اتوبوس ها و مترو ها مملو از جمعیت هستند اما بودجه به شهرداری داده نمیشود تا حمل و نقل عمومی گسترش یابد و میگویند به حد کافی اتوبوس و مترو داریم و راه آهن شیراز قبل از انتخابات ریاست جمهوری به بهره برداری رسید و کلی تبلیغات انجام شد و حالا میخواهند تا پایان سال ان شالله آن را دوباره افتتاح کنند و روزنامه ملّی کشور از بی دفاعی دانشجویان انگلیسی می نالد که به گفته خود همان روزنامه به اموال عمومی شهر آسیب زده اند و باجه تلفن آتش زده اند و مجسمه شکسته اند و با پلیس درگیر شده اند و پربازدیدترین وب سایت ها وب بلاگ ها آنهایی هستند که مسدودند و 20 سال است که میخواهند استقلال-پرسپولیس را خصوصی کنند و تابستان ها آب قطع میشود و زمستان ها گاز و مردمش برای 5 لیتر بنزین ته کارتشان صف میکشند و دعوا میکنند که قبل از ساعت 24 به پمپ بنزین برسند و  و شبکه های شتاب و سحاب بین بانکیش عشقی کار میکند و مردم را معطل میکند تا نهایتا پیام دهد " پاسخی از بانک صادر کننده کارت شما دریافت نشد " در حالی که کارت بنده ملّت کارت بود و ATM هم ملّت !
انتظار حرف های بهتری نداشته باش آقای فردوسی پور** !

*= یم خواستند این کار را بکنند؛ در یزد ابرها را بارور کردند، در افغانستان باریدند !
**= اشاره به بحث عادل فردوسی پور با نماینده مجلس در رابطه با انتقال نفت تهران به اراک [ اگر در جریان نیستید اینجا را بخوانید ]

۲۴ آذر ۱۳۸۹

جواد خیابانی فرمود (قسمت دهم)

نیوکاسل یونایتد و لیورپول - لیگ برتر انگلیس - 1389/9/20
  1. نیمه اول تموم شد؛ 15 دقیقه درست استراحت کنیم
  2. فرناندو تورس میخواست توپ رو وارد دروازه کنه؛ غافل از اینکه دروازه بان اونجاست !
  3. سول کمپل چند تا حرکت ناشیانه انجام داده
  4. تو رو باید به رنجر پاس بده؛ طرفدارها هم حتما همینو میگن با فریادهاشون
  5. اینجاست که اونجا انگوک مصدوم شد که سر بازیکن نیوکاسل به سر او خورد یا دست بازیکن نیوکاسل به سر او خورد

۲۳ آذر ۱۳۸۹

صلاحدید بچه های بالا

عزیزی* کامنت گماشته و از احوالات RSS وبگاه ما پرسیده و خواستار Add کردنمان در گوگل ریدر گشته ...
که در پاسخ باید بگویم : ای عزیز دل
آدرس RSS وبلاگ [ http://1200watt.blogspot.com/feeds/posts/default  ] میباشه
اما از انجا که سایت فیدبرنر به صلاحدید بچه های بالا به درد نخور میباشد و مسدود؛ لینک به این سایت رو تو بلاگ ندارم.
در رابطه با Add کردن در  Google Reader هم باید به این ترتیب عمل کنی که ... روی Add a Subscription  کلیک کن. و بعد آدرس وبلاگ رو بنویس [  www.1200watt.Blogspot.Com ] و لختی صبر کن ...
حال ما را در مجله Google Reader خود داری ...

* = با خداداد عزیزی اشتباه نشه !

Duality و Dualism

از عنفوان نوجوانی و حتی کودکی از دوگانگی بدم می آمد. اصلا از هر چه Duality و  Dualism بود و هست متنفر بودم و هستم. به عوان مثال؛ خیار رو در نظر بگیرید. دو نوع خیار داریم: مجلسی و سالادی. یکی برای مهمانی و چیدن در کنار سایر میوه ها کاربرد دارد و دیگری ریز-ریز میشود ( بعضا به صورت نگینی ) و ذرات تشکیل دهنده سالاد میباشد.
حال سوال من این است. چرا ؟
مگر این دو خیار از دو تخم متفاوت به عمل می آیند ؟ چرا بین آنان تبعیض قائل میشویم ؟
مگر آن کبیر ادب نگفت :

بنی خیار اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو سالادی به درد آورد روزگار
دگر مجلسی ها را نماند قرار
تو کز ریز ریز شدن دیگران بی‌غمی
نشاید که نامت نهند خیاری

یا دیگر مثالی که در این رابطه وجود دارد؛ عقل و احساس
خب ما جوانیم و نیاز به جوانی کردن داریم تا در آینده دراز مدت عقده ای بار نیاییم. اما هرگاه که احساس دانمان مملو از نیاز به جوانی کردن میشود عقل لامذهبمان میگوید : یا ایها الشروین ! این کارها به تو نمی آید ...  از کجا آمده ای ؟ آمدنت بهر چه بود ؟ ... خدا از آفرینش تو اهداف والا را دنبال می کرد؛ او را نا امید مکن !
و نهایتا، آخرین عدله؛ همین عذاداری امام حسین
ما شبها به تکایا و هیئت های عذاداری میرویم و عذاداری میکنیم و شام میخوریم و وقتی به منزل برمیگردیم متوجه میشویم تعدادی به دایره دوستان جنس مخالفمان اضافه شده است. که این بسیار مطلوب است و از نظر همان احساس جوانی که پیشتر عرض شد بسیار جونمی جون میباشد اما باز هم همان عقل لعنتی سدّ راهمان میشود. پس همینطور که ( اگر قوه رسم فلوچارتتان خوب کار کند ) در جریان قرار گرفتید، ما در یک Loop گیر کرده ایم ! ... یکی منو از دست خودم نجات بده !

۱۹ آذر ۱۳۸۹

چه عجب گران ساندویچی است این فلافل

پیر داستان ما که هنرمند و هنرورز بود و دستان و پنگالش معجزه وار بر روی ویالون رفت-و-آمد میکرد و اصوات همگن تولید و دل مردم شاد و غم غمگنان کم و مجلس مجلسیان گرم و از این راه نان و آبی و قوتی به دست می آورد و به غفلت نمیخورد و نمینوشید.
لختی زمان بگذشت و هنرمند ما که در لندن زیست میکرد شهره شد و مردم شهر او را با نامی نیک بشناختند. و از همین روی او را به مراسمی دعوت کردند تا محفل آنان را با ویالون خود گرم کند. و پیر ساز به دست عزم مراسم کرد، اما فی الطریق بویی به مشامش خورد که هوش از سرش برد و مست و پاتیل شد دلش. با خود گفت : باغت آباد انگوری
به دنبال بو راه افتاد و آن را پی گرفت. نزدیک و نزدیک تر گشت تا به دکانی رسید. دکانی بس کوچک که چو 3 نفر در آن بودی دیگر جای کس نبودی. از صاحب دکان پرسید : اخوی ! این بوی چیست که ما را از خود بی خود کرده و عاشق و سرمست ؟
صاحب دکان نگاه بر قامت پیر انداخت و در پاسخ برآمد : ساندویچ فلافل ...
پیر متعجب گشت و با خود گفت : ساندویچ دگر چیست ؟ و در همان حال به داخل مغازه رفت و سفارش یک فلافل را بداد
در دکان منتظر بود؛ ویالون خود را کنار پای خود بگذاشت تا پول فلافل را بدهد و لختی دگر بگذشت ...
ساندویچ آماده گشت و پیر مشغول خوردن شد. اولین لقمه بر دهان گرفت و آه برآورد که چطور همه عمر را به دور از چنین غذایی سپری کرده و نان و آب قوت او بوده. دومین لقمه و سومین لقمه را نیز بلعید و سس بزد و کوکا نوشید و جان دوباره گرفت.
اما هنگامی که عزم رفتن کرد احساس کرد چیزی کم است؛ جیب هایش گشت. دستانش را به هم مالست. چیزی نیافت. و به ناگه دریافت که زنهار ! ویالون نیست ! با دو دست بر سر کوفت و زیر لب بر مادر کسی [  در تاریخ نیامده چه کسی ! ] فحش آب داری داد و فریاد برآورد بر سر صاحب دکان : ویالونم نیست ! 2 میلیون دلار پولش بوده ! مال سیصد سال پیشه !
و صاحب دکان سخنی نگفت. پیر بی ویالون از دکان بیرون آمد و محزون و مغموم و exhausted روانه کوچه و خیابان شد.
با خود گفت :  fascinating ... چه عجب گران ساندویچی است این فلافل ... 5 پوند پول پیش میگیرن و 2 میلیون دلار موقع تحویل !

۱۸ آذر ۱۳۸۹

حق السکوت ( Playback )

فرازی از کتاب حق السکوت ( Playback )
ریموند چندلر - ترجمه احسان نوروزی
  • - عاشق براندون هستی ؟
    - شاید باشم
    - قبلا باجگیر بوده. یه آدمکش اجیر کرده بود تا گوبل رو بترسونه. آدمکشه آماده شده بود من رو هم به قتل برسونه. واقعا می تونی عاشق یه همچین مردی باشی ؟
    - زن عاشق مرد میشه. نه عاشق کار مرد
  • - تو داستانت [ که گفتی ] راجع به میچل یه قضییه باقی موند
    - چه قضییه ای ؟
    - حقیقت قضییه
  • دستش لرزید و صورتش سرخ شد. بعد اسلحه را تو غلاف کنار سینه اش گذاشت و تلو تلو خورد طرف در. از روی شانه سر برگرداند و غرید : هنوز کارم باهات تموم نشده
    این یکی رو بی جواب گذاشتم. ارزش عصبانیت نداشت

۱۶ آذر ۱۳۸۹

جواد خیابانی فرمود (قسمت نهم)

آ. اس. رم و بایرن مونیخ - لیگ قهرمانان اروپا - 1389/9/3
  1. اونها در سال 1980 در فینال به عنوان بازیکن و تیم حاضر حضور داشتن
  2. ووچینیچ امسال در لیگ؛ لیگ ایتالیا رو عرض می کنم؛ 8 بار بازی کرده. اما در این بازیها؛ لیگ قهرمانان رو عرض می کنم، فقط 2 بار
  3. بایرن نسبت به رم جوونتر به نظر میرسه
  4. نمیشه به راحتی احساس کرد که بازی گل نداره
  5. حرکتی رو انجام میده که معمولا ماتادور ها در زمین گاوبازی انجام میدن
  6. یه چرخش 170 درجه ای داشت [ خیابانی یا نمیدونه درجه چیه، یا نمیدونه 170 چنده ! ]
  7. نتیجه عوض بشه دیگه رم صعود نمیکنه؛ البته باید ببینیم اونور کدوم کی میبره !
  8. باز هم بایرن مونیخ ... فرصت ... توپ با آرامش به بیرون میره [ توپ شوت شده بود ! اصلا هم آروم نبود ! خداااا ! منو بکش ! ]
  9. باید ببینیم که کی به جای فرانچسکو توتی از زمین بیرون میره
  10. فرصت برای رم ... خطرناک بودا !

۱۱ آذر ۱۳۸۹

خام، بی تجربه و کمی نادان

طرح عبور خودروها در همه جای تهران به صورت زوج/فرد اجرا شد
بنده به عنوان یک جوان خام، بی تجربه و کمی نادان تبعات این تصمیم رو خیلی سطحی بررسی می کنم
وضعیت حمل و نقل عمومی همین الان هم داغونه؛
تاکسی صبح و بعدازظهر راحت گیر نمیاد
اتوبوس ها مملو از جمعیت هستند
مترو در حد بکش-بکش میباشه
و با اجرای این تصمیم؛ به فرض اینکه هیچ کس دو تا ماشین نداره که اون یکی رو ورداره بیاره، بهترین حالت اینه که 50 درصد اتومبیل ها از خیابون کم میشن.
اما همین 50 درصد ماشین هایی که کم شدن صاحباشون میخوان برن به مقصدشون برسن که میان از حمل و نقل عمومی استفاده کنند و میبینند که ای داد بیداد ! نصف مسافرکش های شخصی نیستن ! اخه طرح زوج و فرد شامل اونها هم شده ! همینطور آژانس ها !
میرن سراغ اتوبوس و مترو که وضعیتش ناگفته پیداست ...
و اینطوری ستم به ملت معنا پیدا میکنه
حالا پراید و پژو و سمند به سه برابر قیمت واقعی ( با قیمت تموم شده اشتباه نگیرید ) به مردم فروخته میشه و اتومبیل های خارجی به قیمت خون بابای بعضی افراد اجازه ورود پیدا میکنه
و بیشترین آلودگی رو هم همین 3 تا ماشین ها دارند + موتورسیکلت ها
اگر میشد قیمت اتومبیل تو ایران عادلانه بود ...

۱۰ آذر ۱۳۸۹

میخوایم اونو بکنیم اونقدر پول میگیرن !

سرداررویانیان در برنامۀ فرصت :
دوست دارید وارد کدوم بحث بشیم ؟ از کدوم زاویه هدفمند کردن یارانه ها رو بررسی کنیم ؟ بریم تو حمل و نقل عمومی ؟ بریم تو تاکسی ؟ یا بریم تو بار* ؟

سوال: به نظر شما اگر با سردار بریم تو بار چی میشه ؟

الف) سردار ما رو مهمون میکنه
ب) ما سردار رو مهمون میکنیم
ج) هرکی دنگ خودشو میده
د) کار به اونجاها نمیرسه و سر از منکرات در میاریم !

سرداررویانیان در برنامۀ فرصت :
برای اینکه موتور سوار ها از هدفمند شدن یارانه ها لطمه نبینند؛ باید موتورها رو هم دوگانه-سوز کنیم !
سوال : مخزن گاز رو به نظر شما بهتره کجای موتور قرار بدیم ؟

الف) تو سبد جلو
ب) زیر زین
ج) رو ترک بند
د) تو [...] موتورسوار !

مصاحبه مردمی در برنامۀ فرصت :
هرکاری میخوایم بکنیم ازمون پول میگیرن؛ میخوایم کارنامه بگیریم پول میگیرن، میخوایم گزارش ماهیانه بگیریم پول میگیرن، میخوایم "اونو" "بکنیم" (!) "اونقدر" پول میگیرن !

سوال : در مصاحبۀ فوق، منظور از به ترتیب "اون / بکنیم / اونقدر" چیست ؟

الف) اشاره به فردی یا چیزی / سلام علیک / تا حد کافی
ب) اشاره به جمعی یا چیزهایی / احوال پرسی / تا حد اطلاع از حال آنان
ج) موارد الف و ب
د) اشاره به فردی عموما مونث / جوونی کردن به طول ملموس و محسوس / تا سر حد مرگ !

* = بار؛ Bar؛ محلی که افراد بالای 18 سال گرد همدیگر جمع شده و به نوشیدن گونه ای خاص از نوشیدنی ها می کنند که آتش زاست و میتواند موجبات از خود بی خود شدن انسان رو فراهم آورد. بار دیگه ! بازم بگم ؟!