صفحات

۸ شهریور ۱۳۸۸

رها کنید مایکل را

گویا قرار نیست هواداران و طرفداران مایکل جکسون با مرگ این خواننده کنار بیان ، و روزی نیست که خبری راجع به تجمع طرفداران ، بحث ها و یا چیزی دیگر از این هنرمند مفقود الاثر پخش نشه
این چه وضعی است ؟ پایان دهید این مسخره بازی ها را. مایکل نیز همچون دیگر انسان ها روزی به دنیا آمد ، و روزی دنیای فانی را ترک گفت ، بشریت نباید خود را گرفتار و در بند او بیابد. بلکه باید با سرعتی فزون تر به پیشرفت و تعالی خود ادامه دهد ، تا به منزل مقصود که همانا رستگاری ابدی است برسد
حال آن که طرفدار های مایکل جکسون در مکسیکو سیتی ، دور هم جمع شدند تا رکورد مسخره ایی را بشکنند. رکورد رقصیدن مردم با آهنگ معروف  Thriller ؛ همونطور که در کلیپ این آهنگ وجود داشته.
این مراسم درست در روزی برگزار شده که تولد مایکل هم بوده و دوست داران ، تولد مایکل 51 سالۀ مردۀ مال مردم خوردۀ  را گرفتند.
یه بنده خدایی هم خودش رو شبیه مایکل جکسون کرده و ایستاده اون جلو ، بدن خودش را تکان تکان داده ، به طرفین چرخیده ، حرکات وزن دار و ریتمیک انجام داده و خلاصه رقصیده دیگه !
در این مراسم 12,937 نفر حضور داشتند و اقدام به دنسینگ ( Dancing ) کردند تا برای خود توشۀ اخرت جمع کنند و از این دنیا دست خالی راهی سرای باقی نشوند.
گینس تا یک هفتۀ دیگه ، بعد از طی شدن مراحل اداری ، ( آمریکا که مثل ایران نیست ، کارهای اداری اونجا خیلی طول میکشه ! ) اعلام میکنه که این رکورد رو به رسمیت میشناسه یا نه. بد نیست که بدونیم رکورد قبلی متعلق به 242 نفر بوده که تو یه دانشگاه رقصیدن ، ولی خب خوب هم نیست !

۶ شهریور ۱۳۸۸

ما که به هر حال نمی اومدیم !

آورده اند که ... : یک اقایی را به داخل  دِه راه نمیدادند ، سراغ کدخدا رو میگرفت
این درست همون قضیه ایست که امروزه گروه Black Eyed Peas دچارش شده و غفلت سرتاسر مغز اعضای گروه رو تصاحب کرده. این گروه که در مالزی کنسرت برگزار می کردند ، از راه دادن افراد مسلمان به داخل خودداری کردند.
چه خبر شده است ؟ این چشم سیاه های پلید و پلشت با خود چه فکر کرده اند ؟ خیال کردند مسلمانان اصلن به این کنسرت فاقد اخلاق انسانی میرفتند ؟ پاسخ واضحن خیر است ، ولاغیر. حالا بیاید بگید ما راهشون ندادیم !
ما خودمان خواننده ایی داریم به نام سامی یوسُف ؛ که یک تار مویش را به صدتا Hip Hop خوان غربی نمیدهیم.
قیاس خواننده های مقلد غربی با سامی یوسف کاری اشتباه است که باید از آن پرهیز کرد ، ولی یک مثال کوچک جایز است ؛ یه برنامه آهنگ های درخواستی رو درنظر بگیرید ، به نظرتون کسی میاد بگه از Beyonce, Rihanna یا Avril Lavigne ترانه ایی درخواست کنه ؟ معلومه که نه ! اما طرفداران سامی یوسف امون مجری برنامه رو میبرن انقدر زنگ میزنن و سامی درخواست میکنن.
سامی جان برایمان آواز های قشنگ قشنگ میخواند ، آن هم به زبان های مختلف. اما این بلک بورد ها ( Black Board) حتا نمیتونن فارسی حرف بزنن ! آواز خوندن پیشکش !

۵ شهریور ۱۳۸۸

نسل سوم HD

در روزگاری که مردمان دنیا فیلم ها و تصاویر ویدئویی خود را کیفیت Full HD ملاحظه میکنند ، مملکت ما برای پخش یک مسابقۀ فوتبال ، هنوز اندرخم یک کوچۀ بسیار تنگ و تاریک است. مسابقۀ فوتبال بین تمیهای استقلال تهران و ملوان ، که الان ظاهرن در حال برگزاری هست ، با کیفیتی بسیار جالب و چشم گیری پخش شد که با خود فناوری جدیدی را به دنیا معرفی کرد.
نسل سوم HDها ... کیفیتی که چشم انسان قادر به درک وضوح بالای آن نیست
این سری از تصاویر که بعد از سری اول ( HD ) ، و سری دوم ( Full HD ) قرار میگیرد ، Labriz HD نام دارد. دلیل نام گذاری لبریز ایچ دی گویا بر میگردد به مرحله ایی که پس از کاملن پر ( Full ) وجود دارد .
و به جاست که نمونه ایی از تصاویر لبریز ایچ دی پخش شده در مسابقۀ فوتبال مذکور را ببینینم و به خودمان ببالیم که این فناوری در ایران به ثبت میرسد ، و دقایق ممتدی از بازی بدین شکل برای مردم عزیز پخش میشود
برای دیدن تصویر بزرگتر روی عکس کلیک کنید
همانطور که در تصویر هم میبینید ؛ این تصویر آنقدر کیفیتش بالاست ، که نام تیم ملوان حتا ممکن است خلبان ، یا هر کلمۀ دیگری بر وزن فَعَلان خوانده شود !
از دیگر اتفاقات فرخنده که در این بازی افتاد قطع برق ورزشگاه بود که تا بیشتر از 20 دقیقه هم ادامه داشت ! و چون بازی  در شب برگزار میشه ، فضای محل برگزاری بسیار تاریک و خفن شد ، پس قبل از اینکه خطرناک تز شود ، بازیکن ها به رختکن رفتند و در اونجا ذکر انتظار خودند  تا برق دوباره وصل بشه ، و بیان فوتبالشونو بازی کنند !

۴ شهریور ۱۳۸۸

سال اصلاح الگوی مصرف

دیگر زمان آن فرا رسیده تا خود را باور کنیم. ما به عنوان یک ایرانی ، دیگر نه تنها برای خودمان کسی هستیم ، بلکه برای دیگران نیز کسی به حساب می آییم. پس ما خیلی مهم هستیم و کسی هستیم. اما هستند افرادی که کسی نیستند و اصلن میتوانیم آن ها را به حساب نیاوریم و کس ندانیم ، همانطور که داریوش اقبالی عزیز در شعری کاملن بی ربط می گوید :

کس نمیداند کدامین روز می آید
کس نمیداند کدامین روز میمیرد ( یا کار دیگر میکند ! )
 
اما به راستی چه شد که ما برای خود کسی شدیم ؟
به غیر از الطاف الهی ، نام سال " اصلاح الگوی مصرف " است که  ما را به این مرحله از سخاوت و مقام اسوه بودن رسانده ، به طوری که در بلاد ( سرزمین ) ایالات متحده آمریکا ، همگی گوش تیز میکنند که مردم ایران چه برنامه ایی را پیگیری میکنند ؛ تا آنها هم مثل یک حیوان زشت تقلید کار به همان کار مشغول شوند
به عنوان نمونه ؛ در نیو جرسی یک دزد بسیار با شخصیت ، که وَجَنات و سَکــَــنات یک انسان کامل و اهل دین را داشت پس دزدی کلان از بانک ، با تاکسی تشریف میبره خونشون !
فکر میکنید که ایشون ماشین نداشته ؟ خیر ، داشته ، اما صرفه جویی رو باید تو همین زمان ها انجام داد
برای درک عمیقتر این حرکت بشر دوستانه در راستای صرفه جویی بنزین ، بایستی صحنۀ پس از سرقت و خروج این آقا از بانک رو بازسازی کنیم که در پایین مکتوب میگردد :

موقعیت : جلوی بانک
هوا : بارانی
دزد شریفی به نام مایکل رستاینو ( Michael Restaino ) در حالی که ساک پر از پول به همراه دارد ، با عینک دودی از بانک خارج میشود و کنار خیابون می ایستد تا تاکسی بگیره و تشریف ببره منزل

اولین تاکسی : مسافر داشته خودش ، پس نگه نمیداره و با سرعت رد میشه و کلی آب رو میپاشه رو لباس سارق مورد نظر
مایکل : خواهرت رو X !
 
دومین تاکسی : نگه میداره ، راننده میگه : کجا میری خوشتیپ ؟
مایکل : ونک ، اقا !
راننده تاکسی : 3 تومن میشه
مایکل : چه خبره ؟! مگه میخوام برم تجریش ؟! دو قدم راس دیگه !
راننده تاکسی : خفه بمیر بابا ! از این قدم های بزرگ هم ور ندار Xت جر میخوره ! ( گاز میدهد و میرود )
 
سومین تاکسی : نگه میداره و با صدای بلند و طعنه آلود میگه : سوسولی ! کجا میری ؟!
مایکل : این طور که شما منو صدا میکنید ، دارم میرم بدم !
مایکل چند قدم میاد اینور تر تا تاکسی راه بیفته بره و دیگه مزاحمش نشه
 
چهارمین تاکسی : نگه میداره و میگه : کــُـج ؟
مایکل : ونک  آقا !
و سر انجام راننده تاکسی چهارم ، مایکل را با خود به ونک میبرد و مایکل موقع پیاده شدن فقط 425 تومان خرج میکنه. از ونک تا خونشون رو هم پیاده میره ...
بدین ترتیب نمونۀ بارز یک الگوی خوب مصرف رو دیدیم و پند اموختیم ، تا در زندگانی خویشتن مورد استفاده قرار دهیم
اما این رو هم بدونیم که از طرف همون راننده تاکسی که مایکل رو میرسونه پیداش میکنن و سارق عزیز ما باید اول سپتامبر تو دادگاه از خودش دفاع به عمل بیاره ، حکم اولیه دادگاه هم اعلام شده : یک جریمۀ 100,000 هزار دلاری به جرم سرقت از بانک.

۳ شهریور ۱۳۸۸

روزی 3 لیوان شیر

با بررسی جسد ملعون مایکل جکسن ، خواننده فقید غربی که اینروزها خیلی ها در فقدان او میسوزند حقایق ناگواری از زندگی او و همنوعان او مشخص شد
بررسی ها نشان داده که در بدن مایکل مقدار زیادی ماده ایی بیهوش کننده ی قوی به اسم Propofol وجود داشته ، اما این پایان ماجرا نیست. با پیدا شدن این ماده ، دادگاه دکتر ِ مایکل رو مضنون شماره یک میدونه ، و یه سری اطلاعات جالب بدست میاره ...
با جستجوی منزل و محل کار آقای دکتر ( Dr. Lakshmanan Sathyavagiswaran) پلیس متوجه میشه که مایکل جکسون دچاری بی خوابی شدیدی بوده و هیچوقت نمیتونسته بدون دارو های آرام بخش قوی به خواب فرو بره ؛ به همین خاطر از ماده ی یاد شده استفاده میکرده ... ونکته ی جالب در این زمینه اسمی هست که مایکل به Propofol میگفته ! چون این ماده سفید رنگه ، خواننده محبوب ما بهش میگفته شیر ! ( همون Milk)
مایکل در روز مرگش درست سر ساعت 10:40 شیرش را خورده بوده ...
و به عبارت دیگر، مایکل حداقل به مدت چند سال به این ماده ی بیهوش کننده اعتیاد داشته است.
در حال حاضر وکیل آقای دکتر سکوت کرده و در دسترس نیست.
حالا میفهمیم که چرا صداوسیما با تبلیغات مثلن فرهنگساز خودش ، روی نوشیدن شیر انقدر تاکید داشت ؛ یادتون باشه یه عروسک خرس گنده می اومد میگفت :

میخوریم شیر
تا نشیم پیر
و اخرش هم میگفت : مامانی ... من باید روزی 3 لیوان شیر بخورم !

منظورش از اون شیرهای مایکل بوده ... چون با خوردنشون از بدو کودکی ، قطع به یقین پیری رو نمیبینیم و زود فرت میشیم. میاکائیل هم به خاطر این یه کم دیر مُرد ( 50 سالگی ) ، که خوردن این شیر ها رو دیر شروع کرد !

۲ شهریور ۱۳۸۸

بیا با هم بریم سفر ...

جناب آقاب بهبهانی وزیر راه در مصاحبه ایی کوبنده ، که شاید بهتره بگم در تهدیدی کوبنده ... کل هم رسانه ها رو خطاب قرار داده و با صدای رسا فرموده : دست از ارائه آمار سقوط هواپیماها و این حرف ها بردارید و به جای آن ، اعتماد سازی کنید
و چون بنده نیز زیر ِ تاثیر این تهدید قرار گرفتم ، بدین شرح شروع به اعتمادسازی میکنم

نامه ایی که به منزل تک تک ایرانیان فرستاده خواهد شد :

بسم الله الرحمن الرحیم
هموطن گرامی ؛ سلام
نیک میدانیم که شما هر روزه به گناهان زیادی مبتلا میشوید و راه توبه برای شما دیگر بسته شده ، و شما در خوش آب و هواترین جای جهنم ، جای دارید ... پس یا همین امروز آمادۀ سفر به سرزمین ابدیت شوید و بار گناهان خود را سنگین تر نکنید و یا به قصد مسافرت داخلی اقدام به این عمل خداپسندانه کنید
فقط کافیست که با خرید یک بلیط هواپیمای داخلی ، سفری کوتاه به دیاری دیگر داشته باشید ؛ مثلن شما میخواهید از مشهد بروید به مازندران ، اما ما شما را به جایی فراتر از آن میبریم ... مازندران که همین بیخ گوش ماست ، کاری نداره بری ، ما میبریمتون جایی دورتر ... جایی ورای انتظار ... جایی که عرب اقدام به نواختن ساز کوبه ایی و دلنشین تنبک می کند !
در طول این سفر ، از مزایایی چون ؛
    1.اون شوکولاته که خانوم مهمانداره میاره ، اما هیچوقت نمیزاره 2 تا برداری
    2.دستشوئی بسیار کوچک ، سرویس دهی ضعیف و امثال این ها
    3.غذای دو شب مانده ( غذا هر چه بیشتر بماند ، بیشتر جا میفتد )
    4.و از همه مهمتر سوار شدن گونه ایی خاص از مرکب های هوایی ، به نام توپلف ، که خاطرات تکرار نشدنی و عبرت آموزی را برای شما و خوانواده رقم خواهد زد

با ما تماس بگیرید
پیوست نامه ارسالی : شماره تلفن نزدیکترین دفتر خدمات هواپیمایی

۱ شهریور ۱۳۸۸

خطاب به فیل : بزن به چاک رفیق !

هر  سال همین موقع ها ( اواخر مرداد و اوایل شهریور ) در شهر کوچکی در فرانسه به اسم Granville و چندین شهر دیگر یک تور سیرک برگزار میشه که بسیار جالب و پرطرفدار هم هست ... اما امسال این سیرک یه تفاوت اساسی با سالهای قبل کرده ، که در زید به طور کاملن موشکافانه بررسی خواهیم کرد
احتمالن میدونید که یکی از حیوان هایی که در سیرک کاربرد بسیار زیادی داره ، حیوان بزرگ و عظیم الجثه ایی است به نام فیل ( خارجی ها میگن Elephant)
در سیرک مورد نظر ما هم تا دلتون بخواد فیل ها واسه خودشون برو و بیایی دارن ، و به نوعی مجلس گرم کن ما همین فیل های مهربون هستند ، و در سال های قبل صاحب های سیرک ، همیشه بعد از تموم شدن سانس سیرک فیل ها رو میبردند لب دریا ، این بنده های خدا تو آب یکم بازی میکردن و شلنگ – تخته به سوی یکدیگر پرتاب میکردند ... اما از بد روزگار ، امسال که مسئول سیرک داشته فیل ها رو می برده ساحل ، که برن تو آب ، جلوشون رو میگیرن و اجازه این کار رو بهشون نمیدن ...
و بعد کاشف به عمل میاد که ، از این به بعد این فیل ها حق ورود به آب دریا رو ندارند !
حتمن شما هم مثل من از دیدن فیل های مایوس و بریده از همه جا که تو ساحل نشستن ، زانوی غم بغل گرفتند ، و دارن تو حسرت آب بازی میسوزن دلگیر میشید ...
دلیل این کار رو هم مقامات این شهر گفتن اینه که : این فیل های پارسال رفتن تو آب دریا ، کارهای بد بد کردن ... و یک سری موادی رو از بدن خودشون به دریا وارد کردن که باید تو دستشویی وارد میکردن ، و پسماند اون رو پیدا کردن که حالت خوشایندی به ساحل نمیداده ...
به خاطر همین هم دیگه حق وارد آب دریا شدن رو ندارن تا مبادا صنعت توریسم این شهر کوچک ذره دچار خدشان بشه
به عقیده بنده حقیر که این کار ، کار خوبی نیست و بهتر است هرچه سریعتر وتو شود ؛ دلایل و ادله نیز موجود است

    1.شما به فیل ها دستشویی کردن رو یاد دادید که حالا گله میکنید ؟
فیل های بنده خدا نمی تونن تو توالت فرنگی دستشویی کنن ، اخه نمیتونن روش بشینن ... این دردها رو آدم به کی بگه ...
    2.حالا به فرض ، یه فیلی پیدا شد تونست رو توالت فرهنگی شما بشینه ، بعد عمل تخلیه ، چه جوری خودشو تمیز کنه ؟
شما که کنار دستشویی هاتون یه شیلنگ آب نمیزارید خبر مرگتون ، با دستمال کاغذری خودتون رو تمیز میکنید ... این فیل ها چه گناهی کردن که انگشت ندارن دستمال کاغذی رو دستشون بگیرن ؟
ان شالله که هرچه سریعتر ، این فیل ها به حق مسلم خودشون که همانا دسترسی به آب های آزاد و بی کران است برسن ... حداقل اگه نمیزارن اونجا برن دریا ، بیارنشون دریای شمال خودمون ، اینجا برن تو آب با اجازۀ خود من هر چقدر دوست دارن کار بد بد بکنن ... اصلن برن تو آب با هم مسابقه کار بد بد بندازن ؛ هر کی بیشتر خودشو خالی کرد برنده س !
اینجا کسی کاری به کارشون نداره ؛ چون برای فیل شخصیت قائل هستند و میدونن که معده فیل هم ظرفیتی داره به هر حال ...

۳۰ مرداد ۱۳۸۸

178,434,000,000,000 ریال ناقابل

در روزهای اخیر ، شایعۀ بسیار مسخره ایی در کشور پیچیده و مردم به آن دامن میزنند که واقعا جای تاسف دارد. این شایعه که میگویند : " 18 میلیارد دلار پول از مرز ایران به ترکیه رفته و دولت ترکیه پول را ضبط کرده و از باز پس دادن آن خود داری میکند " مشخصن دارای هیچ منطقی نیست و باید هرچه سریعتر فراموش شود
در ابتدا مسئولین گمرک ایران خروج چنین محموله ایی رو تکذیب کرده ؛ این خودش بهترین سند است
پرسش بسیار مهم : آیا میشود مامور گمرک دروغ بگوید ؟
پاسخ : لا ... لا ... لایُمَکِنُ (نه ... نه ... امکان ندارد !)
و بعد مسئولین رده بالای بانک مرکزی ایران هم خروج چنین مبلغ گزافی رو از مرزهای ایران به صورت فیزیکی و توسط کامیون و تریلر( و نه به صورت بانکی ) غیر عقلانی دونسته و گفته : اخبار در این رابطه بسیار مبهم و تاریک است !
اما شخصی به نام اسماعیل صفاریان نسب در مصاحبه ایی با شبکه تلویزیونی KANAL D ترکیه گفت : من حدود 7.5 بیلیون دلار پول نقد ، به علاوه 20 تن طلا را در تاریخ 7 اکتبر سال 2008 وارد ترکیه کردم ، اما دولت این محموله را از من گرفت و حاضر به پس دادن آن نیست
اما گویا در ترکیه جشنی به پا شده و در آن اقای اردوغان گفته : در این بحران اقتصادی نفس گیر ، خدا به یاد ما بوده و پول عظیمی را برای کمک به ما فرستاده !
بنا بر این میتوان از گفته های بالا نتیجه گرفت که ؛ پولی از ایران خارج نشده ، ولی به ترکیه وارد شده است !

۱۵ مرداد ۱۳۸۸

.. و عشق اغاز شد

خیلی زود میام کار وب نویسی رو شروع کینم !
باور کن ! خیلی زود