صفحات

۲ تیر ۱۳۸۹

دارم حس میکنم

با توجه به اینکه کم کم داریم به فصل امتحانات دانشگاه ها نزدیک میشیم و موجی از دلشوره در نزد دانشجویان همیشه در صحنه به وجود آمده ؛ شعر رو زیر تقدیم میکنم به همۀ کسانی که لبی لبالب خنده و دلی پر حذن و سری شیدا دارند همچون من !

دارم حس میکنم شرطو*
که همزاد واحد هام ِ
که همزاد واحد هام ِ
برای من هر استادی
به معنای خرزوخان ِ
به معنای خرزوخان ِ

و اما از اونجا که 1200 وات رسالت خودش رو در ارئه راه حل های کاربردی به مسئولین کشور میبینه و در این زمینه هم مدتهاست که کسی کاری نمیکنه ؛ پیشنهاد های زیر در جهت رفع حالت فوق الذکر به هیئت امنای دانشگاه ها ( خصوصا دانشگاه آزاد اسلامی  ) فرستاده میشه :

  • هدف دانشگاه باید اعتلای سطح علمی و فرهنگی کشور باشد ؛ پس اینکه بغل دستی من جنسش با من مخالف هست یا موافق نباید برای من توفیر داشته باشه ؛ از همین رو از ترم آتی کلاس ها به تفکیک جنسیت برگزار شوند

  • شهریه دانشگاه نسبت مستقیم دارد با مقدار مطالعه دانشجو ! پس شهریه رو هر ترم 20 % افزایش میدهیم تا سرانۀ مطالعۀ دانشجویان از زیر خط فقر نجات پیدا کند

  • غذای سلف دانشگاه ها باید در زمینه ایی بسیار مهم تغییر کنند ؛ افزایش مقدار کافور تا حدی که قوای نقطه ایی خاص از بدن به طور کامل از بین برود ! و فقط جهت امرار معاش کاربرد داشته باشد ! از اونجا که کافور بوی بدی هم میده باعث میشه سایر نقاط دانشگاه خوشبو و همچون رایحه ایی بهاری به نظر برسد

  • تزریق آمپول های " بصیرت " در دانشکده های پزشکی یا دامپزشکی هر دانشگاه به طور رایگان و به زور (!)
  • تاکید همه روزۀ مدیر گروه بر اینکه  " دانشجو میمیرد ؛ ننگ مجلس را نمی پذیرد " **


* = تقلیل به جهت ضرورت وزن شعر ؛ به معنای مشروط شدن
** = اشاره به شعاری عده ایی از دانشجویان در اعتراض به لایحۀ مجلس که به دولت اجازه نمیدهد تغییری در دانشگاه های غیر دولتی ایجاد کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر